Tuesday, December 24, 2002

يه رفيق اهل دل گفت برو...
ما هم رفتيم...
رفتن و رسوب كردن....
بهترين هاي عكاسي سال..
بويژه عكس اول!
بقول شاعر:
somewhere between sacred silence and
sleep
!disorder
from System of a down"Toxicity"
كله كرگدن همسايه از تو ديوار پذيرايي تومده بود بيرون!
من به شاخش خيره شده بودم و دمم رو تكون ميدادم..
بوي قهوه تند بود...خيلي تند..اونقدر كه به گرد پاش هم نمي رسيدي!
سوزن كه روي بچه گرامافون فلزي ميرقصيد ميشد باخ....ميشد *هوا ي باخ
و من يادم رفت كه اين لحظه رو يادداشت نكنم!
همه تيكه ها رو كنار هم..قهوه..باخ....شاخ كرگدن....ولي جور نميشد..
اقاي عصباني توي گرامافون فلزي هم اصرار داشت كه"I know the pieces fit !"**
كرگدن يادم تو را فراموش!
* منظور Air
** from "schism .Tool"

Sunday, December 22, 2002

" سلام مامان"
"سلام چه خوب شد زنگ زدي! نگران بوديم!"
" بابا خبري كه نيست..شب يلدا چطوره! حتما همه جمعين!؟"
" اينجا تلويزيون ميگه دانشجوهاي ايراني رو گرفتن"
" اره..ولي بابا اون لاريجاني ديوونه است ...ولش كني عكس منو ميزنه جاي چه گوارا ميگه اين ايراني نارنجك بسته رفته كاخ سفيد رو آتيش بزنه!"
" ما ترسيديم همه دانشجوها رو دستگير نكنند!!"
" خدا از دهنت بشنوه مامان!!!"
فكرشو بكن ! همه بچه ها دور هم! اگه بشه هم سلولي ها رو انتخاب كرد من پايه ام...بعد هم نقشه فرار!
يكيشون قندون ..لازمه تو سلول همچين آدمي باشه....كه هرچي جفنگ بگي اونم باهات بياد..
يه دوست دارم كه همه عمرش درس خونده.. بدرد محاسبه قطر تونل و غيره ميخوره!
يه دوست هم داره كه درازه..ميدونين كه برا فرار دوست دراز از نون شب هم واجب تره!
چي ميشه!!!حدود ده سال ديگه تو چاه فاضلاب ...شرط ميبندم در چاه بجاي خيابون تو اتاق رئيس زندان باز ميشه!
يادتون نره ...كمپوت و سيگار!!!!كاردك و انبر هم كه حتما!
فرار از آلكاتراز...تو رزومه يه كروكديل غوغا ميكنه!

Friday, December 20, 2002

دهقان لذيذ....
عصر ارتباطاته! تو برا من نامه مينويسي تو صفحه خودت و من تو صفحه خودم جوابتو ميدم!!
مفتخر كرديد كه از اين لجنزار بو گندو ديدار كرديد! براي شما ادمها ما كروكديل ها يا پوست خوبي داريم ! نمي دونم تو چطور به گوشت من .....بگذريم
خون تو چشمام از دلم مياد..پير شدم از بس لز دست اين شكارچي ها فرو رفتم تو آب متعفن!
به انتظار ميشينم! تا روزي كه باور كنم اتفاقاتي كه فردا مي افته از اتفاقات امروز بهتر نيست!
روزا برق اند و شب ها بي برق و خاموش....ژي ژي تمساحه هم ديگه از ما يادي نمي كنه..ظاهرا اجنبي ها قدرشو بيشتر ميدونن!
غافل از اينكه پشت اين چشماي كاسه خون قلبي از طلا دارم(اه ....اون كه معاون كلانتره!)
حركت ديگه برام مترادف پيشرفت نيست! برا همين فكر ميكنم چمباتمه رو عقايدي كه هنوز بهشون معتقدم برام لذت بخش باشه
مدتهاست زمان رو رنده ميكنم بعد تمام روز نشخوارش ميكنم تا شب يه گوشه تاريكي دفنش كنم!
اگه گذرت دوباره اين طرفها افتاد مواظب باش چون من از خودم دفاع ميكنم....البته من تو رو نمي خورم چون شما آدمها تلخ ترين جونواراي روي زمين ايد.من مثل شما نميشم!!!! من به تو رحم ميكنم!
خدا نياره روزي كه من آدم بشم...!!!!!زبونم لال!



هر چي كردم اين رو با شما قسمت نكنم نشد!!!!!!!!
خانوما لطفا نگاه نكنند!!!!!!
از ما گفتن!

Wednesday, December 18, 2002

وقتي كله سحر خيابون از كله ملق يه ماشين از خواب بپره و پستچي يه پيانو برا هيچكس بياره !
اونوقت ديوونه اونو ميدزده ..ولي بجاي موسيقي عشق مياد تو كارگاه تاريكش.
گريه بعضي وقتها علت نداره ولي ميگن اگه روانكاو ببيني بهتره!
تو اين دنيا اكه 7 تا خواهر هم داشته باشي بازم تنهايي!!تلفن سكسي هم كه همش دردسره!
ولي اگه بري هاوايي اونجا خيلي شكل عكس هاي هاوايي ميمونه!
وقتي كه عاشق باشي ديگه نمي خواد عاقل باشي!اونوقت ميتوني تو قاب عكس سياه عشقت رو آ بلمبو كني بدون توجه به سيل آدمها!
پيانو رو بيخيال شو ولي عشق رو نه!!!!!!
----بابا برو اين فيلمو ببين

Monday, December 16, 2002

چشمم به جمال اين فيلم punch-drunk love روشن شد!
از اين PT Anderson چيزي نديده بودم.ولي معلومه كه سنما رو ميشناسه و هنوز تو هاليوود هضم نشده! رو اين آدام سندلر هم حساب نمي كردم ولي يكي از بهترين بازيهاي چند سال اخير و ازش ديدم!
آغاز فيلم شاهكاره...موسيقي هوشمندانه...فيلمبرداري هم كاملا حساب شده
شديدا توصيه ميشه!
نخل طلاي كن نوش جون كارگردان بشه!

Thursday, December 12, 2002

" چقدر جذابي ! ميشه سر اين كمد رو بگيري بذاري اونور اتاق؟؟"
---- " البته!"
" چقدر خوش تيپي! ميشه اين كاج رو از پله ها ببري بالا؟؟"
----" حتما! ميشه بشينيم يه شرابي بزنيم و يه كمي هم گپ ؟"
" راستش اونقدر ها هم كه فكر ميكردم جذاب نيستي!"
----"اها ! اه !!؟؟؟؟"
"" ميشه سر اين مبل رو بگيري ببريم تو اون اتاق.؟"
------"بله !"
----" راستي ببخشيد اونقدر جذاب هستم كه بتونم از توالت استفاده كنم ؟؟؟"

Monday, December 09, 2002

ظريفي گفت: " هر چه از دل برآيد بر دل نشيند"
زمختي گفت:" يعني اگه من بالا بيارم شما ميخوري؟؟؟عجب بامرامي بابا!!!!!"

Tuesday, December 03, 2002

هوا سرد بود كه بدن گوزن تنه درخت شد و شاخهاش بي برگ!
باد وحشي بود كه گنجشكها قايم شدند و فقط عقابها پريدند!
آفتاب مردني بود كه تف سرد صبح صورت ها رو خيس ميكرد!
كوه دور بود كه دشت پشتش تنم رو گرم نميكرد!
آتيش خيالي بود كه دستهام ميسوخت و گرم نميشد!
زمستون اومده بود كه رنگهاي پاييز پشت بيرنگي اش گم شده بود!
شاعرا منجمد شده بودند كه من جفنگ گفتم!
لال از دنيا نري!
زمين گير نشي!
اتوبوس جهانگردي از روت رد نشه!
پيانو ازآسمون رو سرت نيوفته !
اگه فيلم مايكل مور رو ببيني!!
"Bowling for columbine"
اينو ميگم

Saturday, November 30, 2002

يارو داشت راه ميرفت.ديد يكي افتاده تو باتلاق لجن ها داره غرق ميشه!
پريد با كلي زحمت يارو رو كشيد بالا!
بعد دو تايي افتادند رو ساحل ..نفس زنان!
نجات يافته گفت : خوب ! كه چي ؟؟؟
منجي: خوب من از تو لجن ها از غرق شدن نجاتت دادم!!!
نجات يافته: ولي من اونجا زندگي ميكردم !!!!!!!!!!!!!
..از فيلم نوستالگيا- آندري تاركوفسكي

Wednesday, November 27, 2002

آ قاي سرنوشت نشسته بود پشت ميز..انگشتش رو تا سبابه دوم كرده بود تو دماغش! با يه صداي خش دار گفت: نه نميشه! تو هيچي نميشي!مداركت ناقصه1
گفتم " والله خيلي محاسن دارم! رزومه رو خونديد؟التفاتا!!!"
گفت :عمو جون اون چيزايي كه ميخوايم نداري!"
" يعني هيچ راهي نداره؟؟"
" نه ...مگه معجزه بشه!"
" چقدر بايد بدم تا بشه؟؟"
" نفر بعد!!برو شش ماه ديگه هم يه سري بزن!"
" 6 ماه!!زرشك!!!"

Monday, November 25, 2002

يكي از انگشت شمار(منظور فقط يك دسته!!) آدمهايي كه اين ورق پاره رو ميخونن پرسيده بود چرا نمي نويسي؟؟
سوال خوبيه! ولي جوابش رو نمي دونم! شايد اين وبلاگ هم يه اسباب بازي ديگه برا اين غول بچه است كه يه هفته باهاش بازي ميكنه و بعد ميندازه تو كمدش....
ديگه دستش نمي زنه مگر اينكه بچه فاميل بياد بعد از ترسش يه وري باهاش ميره كه يعني هنوز صاحاب داره!!
شايد اين جوجه كروكديل بد هيبت حالا فهميده كه خيلي هم حرف جديد برا گفتن نداره!!
شايد .....نميدونم!
نمي خوام قنبرك بسازم....
اينا معني اش اين نيست كه اين صفحه تعطيله! بيخود ذوق نكن !!!

Thursday, November 14, 2002

در راستاي قانون جديد اداره مهاجرت امريكا براي افراد مبتلا به طاعون(منظور 5 كشور طلائي) دفتر حافظ منافع ايران مستقر در واشنگتن دي سي اعلاميه زير را منتشر كرد:
بسم رب الشهدا واصذيقين بالاخص منافقين و صدام
يكبار ديگر دست استكبار از استين استعمار در آمد. براي جلوگيري از ايجاد هرگونه مشكلات بعدي لطفا توصيه هاي زير صورت گيرد:
1- جهت حضور در صحنه با تعداد بيشتر ايرانيان به دفتر مهاجرت مراجعه كنيد.
2- دو عدد پرچم امريكا را همراه داشته باشيد. يك عدد را جلوي در آتش بزنيد و كل بكشيد.دومي را مثل فرش تبريز پهن كرده با نرمي از روي آن عبور كنيد .پوشيدن پوتين با رد پاي بيشتر توصيه ميشود.
3-شعار " مرگ بر امريكا" و فحش ناموس به جورج بوش جهت شاد كردن دل رهبر هر 15 ثانيه يكبار(يا به مقدار لازم)
4-در پاسخ به هر سوال فقط اسم- درجه و شماره دانشجويي را بگوييد(رجوع شود به ارتش سري)
5-جهت خريد بليط بازگشت به وطن ازدهام نكنيد. حتي الامكان افسر مهاجرت را متقاعد كنيد كه پول بليط را بپردازد.
6- موقع خروج از اداره مهاجرت صلوات محمدي پسند و بيلاخ به اسرائيل فراموش نشود.

دفتر حافظ منافع ايران (يا سعدي منافع بوركينافاسو)

Tuesday, November 12, 2002

موشه جارو به دمش بست ولي يادش اومد آدرس سوراخ رو بلد نيست....
گربه كوره با موشه دوست شد ولي يه بار كه گشنه بود قورتش داد.......
سگ پير براي اينكه مردم خيال بد نكنند دم گربه رو گاز گرفت هرچند از تعقيب و گريز و فيلم اكشن حالش به هم ميخورد...
گرگه براي اينكه اعتماد بنفس پيدا كنه تا سگ پير و ديد زوزه كشيد هرچند ميدونست فالش ميخونه.....
آفتاب وقتي فهميد اسمش رو گذاشتن رو آفتابه خودكشي كرد...
وقتي خون خورشيد و دم غروب ديدم نوشتن رو تموم كردم....

Monday, November 11, 2002

اين صندوق نظرخواهي منم ديگه يه ادم كامل شده!!!
بعضي وقتها پيداش نيست!
بعضي وقتها مياد آشفته و بهم ريخته!!
بعضي وقتها مياد حرف ميزنه ولي فونتش رو بلد نيستم!!نمي فهمم !!
هروقت چيزي بهش ميگم به فلانش هم نمي گيره!!!
فقط وقتي درست حسابي پيداش ميشه كه به هيچ دردي نمي خوره!
درست عين يه آدم واقعي !!!!!

Friday, November 08, 2002

" spite of my rage , I am still just a RAT in a cage"
smashing pumpking

Tuesday, November 05, 2002

چشم هام خيلي تيز شده ! ميتوني يه كم سمباده بزنيش؟!!
به همه چيز خيلي عميق نگاه ميكنم ! ميشه يه ميله عمق ياب فرو كني تو چشمم ؟!!
چشم هام ترجمان دلم نيست ! ميشه يه ديكشنري بذاري دم دست چشام ؟!!
آخيش چه خوب شد !!!!!!
حالا همه چيز خوبه...نمي دونستم ديدن اينقدر عذاب آوره.!!!!!!
سلام به شهر كورها.......شهر خوشبخت ها!

Saturday, November 02, 2002

از رو همه جويها پريدم...
اما اين يكي خيلي عريض بود!
دور خيز كردم باز نشد!
خيلي دورخيز كردم اونقدر كه ديگه خودم رو نمي ديدم..
نشستم به انتظار كه الان خودم ميام دوان دوان مثل گلوله از رو جو ميپرم....
اما نيومدم !!!!!
حتما اون دورا گم شدم!!!
اخه اون دورا رو خيلي خوب نمي شناسم!!
سايت تهران 360 يه راي گيري كذاشته براي يه سري اهنگ راك زير زميني تو نهران....
اگه تونستين سر بزنين...راي بدين...بعضي كارها سورپرايزه !!!!!

Friday, November 01, 2002

حياط پشتي كه رفتم بارون زده بود...
درختا مثل روح سامورايي ها بالاي سرم وايستاده بودند...نگاه كردم ديدم انگار بارون از پشت شمشيرشو فرو كرده تو كمرشون...همه مرده بودند...
زردي برگهاي روي نرده چوبي از پاييز بود ولي سرخي اش از خون سامورايي ها..جييرجيرك ها تا آخرين نفس جنگيده بودند..بقيه هم اسير شده بودند..اسير باد..
سعي كردم با بخار دهنم روح سامورايي ها رو گرم كنم....
همه چيز خاموش بود ..فقط يه چراغ اون دوردست سو ميزد.داشت خاموش ميشد...
همه گرما مو با بخار دهنم فرستادم بطرفش...ولي دور بودوخاموش شد!
حالا همه ميخوابند تا فردا به اميد يه كورسوي ديگه بلند شن...
به ارواح سامورايي قول دادم اول بهار به بچه هاشون بگم كه مردونه جنگيدند...
شب بخير سامورايي ها
شب بخير جيرجيرك ها
شب بخير چراغ خاموش دوردست
شب بخير سياهي شب

Saturday, October 26, 2002

"زندگي اونقدر جدي نيست كه نشه باهاش شوخي كرد."
بيا اينجا رفيق !
داد بزن !
دمت گرم !
در نرو !
دود بگير ! آها.... اينه !
دوست من باش !
دلت از من بهم ميخوره ؟!؟!
دستت درد نكنه ديگه !!!!!
دلم گرفته ميدوني ؟؟!
ده بار گفتم ...
دوباره ميگم !
دست خودم نيست !!
دلواپسم !
د نگو چرا ؟؟!!!
دورت بگردم !
دشمنت كه نيستم !!
در رو از اينجا !!
دوري و دوستي !
ديوار ميسازم كه اينا رو نخوني !
ديگه تو اين صفحه پيدات هم نشه !
دشنام پست آفرينش....!
" د" بده !!!!

Monday, October 21, 2002

" فرزندان من! عيسي مسيح خودش رو قربوني كرد تا شما رو نجات بده..شما هم بياييد مهربان باشيد.همديگر رو دوست بداريد! به فقرا كمك كنيد...به كليسا كمك كنيد..!"
" زرشك! ممد! اين كليسا كه خاليه؟!! ممد ! پس ما كي روموعظه كنيم؟؟؟؟!".." آهاي آقا! تو كه اون ته نشستي! پاشو برو ميخوايم تعطيل كنيم..ظهر يكشنبه اي بشينيم فوتبال ببنيم..پاشو...با تو ام... اوه !!!"
"چي ميگي بابا پدر داد ميزني؟؟اه بيدارم كردي!!! خونه زنم نميذاره بخوابم اينجا هم پدر مقدس!!
اي خدا پس كي مسيح رو ميفرستي مارو نجات بده.."

Sunday, October 20, 2002

تقديم به يك دوست قديمي.......
گفت:" برا ي يكبار هم كه شده بيا جاها عوض!" گفتم باشه! رفتيم لب ساحل نخ و محكم بست به پاهام..گفت :" حالا تويي بادبادك من" چه قشنگ بود بالاخره آرزوي پرواز برآورده شد! باد ميزد زير دستهام ..ميرفتم بالاتر...
بادبادكم لب ساحل ميدويد و ميخنديد..نخ رو ميكشيد..قهقهه اش رو ميشنيدم ..حالا اون يه بادبادك داشت..من!!!!
ميرفتم طرف ابرها..از اون بالا بيشتر آدمها قد مورچه بودند..فقط اونايي كه دلاي گنده اي داشتند قد سوسك بودند! بالاتر بالاتر....يه كم سرد شد .ترس برم داشت..نكنه نخ پاره شه! داد زدم" مطمئني نخ محكمه؟؟" گفت:"چي ميگي؟؟"
كار كاره باده..صدام رو ميدزده! ديدم ابرها هم مثل زمين تا وقتي دورند مهربون اند! دلم يه هو براي سوسكها تنگ شد!براي مورچه ها؟؟هزار سال ديگه؟!!!!!
باد شديد بود..من يه چشمم به ابرها بود و يكي به نخ..انگار نازكتر ميشد ..يه هو پاره شد..رفتم هوا ...هرچي بالاتر ميرفتم بادبادكم كوچكتر ميشد اما ميديدم كه زده زير گريه! از اينكه نخ بادبادكش پاره شده!!!!حيووني!
خدا كنه يه بادكنك فروش پيدا بشه اقلا يه بادكنك بخره. طاقت گريه اش رو ندارم!
لعنت به من! يادم رفت پول تو جيبي بهش بدم! حالا ديگه اگه بادكنك فروش هم بياد گريه اش قطع نميشه! و من تا صبح تو هوا پرواز ميكنم..با ترس و لرز..و دلتنگي بادبادكم!!!
ميشه شما بريد لب ساحل اگه ديديد يه بادبادك داره گريه ميكنه از طرف من يه بادكنك بهش بدين!
ميدونيد؟؟ من طاقت گريه اش رو ندارم!!

Tuesday, October 15, 2002

جاي شما خالي...
يكشنبه كنسرت شجريان ود تو واشنگتن....
1-ضدحال اول: حسين عليزاده كه قرار بود با گروه باشه هنوز ويزا نگرفته!!؟؟؟يارو پاي بلندگو كلي بغض كرد ما هم كلي نفرين"الهي سفير دستت بره زير ساتور شير علي! الهي خواب خوش از گلوت پايين نره! الهي قبل مرگ طاعون و سفليس و بواسير بسراغت بياد(البته نرم و آهسته كه ترك بر ندارد شيشه نازك كانتر سفارت تو!)
2-سور پرايز:پسر شجريان يه جاهايي باهاش خوند...چه صدايي !! انگار شجريان جوون شده!!
3-كيهان كلهر نيمه اول كمانچه زد..شاهكار! نيمه دوم(كه نيمه مربي هاست~)سه تار زد...پر سوتي! من كه فرق فا با سل رو نمي دونم فهميدم خارج زده!! ولي خوب جور عليزاده رو كشيد..(البته عمرا !!)
4-طبق معمول آخر برنامه در خواست مرغ سحر شد!
5-يه دختري اومد به شجريان گل داد..گير داد كه ماچ كنه ؟؟؟استاد هم سريع جا خالي داد! اي خيط شد !!آي حال كردم!! نمي دونم اين دخترايي كه اينقدر ماچ دوست دارن كجان؟؟؟؟والا ما كه در خدمتيم!!دوستان هم هستن...حالا ماچ نكني حناق ميگيري آبجي؟؟!!!
خيلي خوب بود..بعد مدتها يه اتفاق خوب! البته آدم آخر كنسرت دلش ميگيره از اينكه اگه شجريان بره ديگه كسي جاش نيست!! بقول علي حاتمي:
" تو عالم آوازه خونها يكي ميشه قمرالملوك وزيري! بقيه هي...ميخونن !!"

Monday, October 14, 2002

خيلي خوشحالم..
ديشب رفتم كنسرت شجريان

Friday, October 11, 2002

يكي از دوستان email زده به من و همه دوستاش كه من oral exam دكترا مو دادم و قبول شدم...بعد جلسه هم ممتحن ها بهم گفتن دكتر و...الخ..بعد هم از همه ما تشكر كرده!!!!!!
يه خورده بامزه است..يعني اون دكترا ميگيره و از ما تشكر ميكنه! مثل اينه كه من وبلاگ بنويسم و از شما تشكر كنم!!؟؟!!؟؟؟!!؟؟؟
از وقتي اومدم ولايت اتازوني قسم خوردم عينك بدبيني رو بذارم كنار و لنز خوش بيني بذارم..اما هر كاري كردم نشد اين داستان رو هضم كنم..يعني باورم نشد كه ايشون واقعا ميخواد از ما تشكر كنه؟!تشكر چي؟ غير از اينه كه ميخواد بگه " بابا ديگه به من فحش خوارمادر ندين..بگين اقاي دكتر!"
هر چي گفتم" كروكديل جون...قربون اون دم درازت! بيا تو هم مثل خيلي ها كه زود جوابش رو دادن و انگار براي خايه مالي حتي دنبال آدم مناسب هم نمي گردن يه اي-ميل بزن بگو آفرين عمو جون!الحق كه نوبل فيزيك حقته!"
گفت نه!
همين كار رو ميكني كه ميگن آدم نيست ديگه!

Thursday, October 10, 2002

شب بود.... پاييز بود...نم نم بارون....
قدم زدم رفتم سراغ همسايه آقاي جيرجيرك!
گفتم بيا قدم بزنيم..گفت : "من كه مثل تو مست نيستم! ولي ميام كه درد دل كنيم.."
قدم زديم..گفتم از نم نم بارون چي ميدوني؟؟ گفت :" خونه ام رو خراب ميكنه..جاده هاي رفتنم رو لغزنده ميكنه...اما دوستش دارم..چون از سر بديش نيست!"
گفتم پس زنده باد نم نم بارون!
پرسيدم از پاييز چي ميدوني؟؟ گفت:"خونه ام رو خراب ميكنه..با خونه پرتم ميكنه زمين!زخمي ميشم ولي دوستش دارم..چون از سر بديش نيست...همش بخاطر دلتنگي زمين
برا ي برگها ست!:
گفتم پس زنده باد پاييز!
گفتم از شب چي ميدوني؟ گفت:" شب منم و شب و تنهايي..دلتنگي مال منه و دلخوشي مال اون ..ولي دوستش دارم ..چون از بديش نيست!
گفتم پس زنده باد شب..............!!!!!!!!!!

Friday, October 04, 2002

بعد مدتها رفتم club اونهم تنها! از اونجايي كه خيلي خوش شانسم يه پسر اومد نشست صندلي بغلي! ما ابجو خورديم..اون آبجو خورد!..ما به دخترا حيزي كرديم.. اون به دخترا حيزي كرد! گفتيم بابا تو چه مرگته ؟؟سام عليك!
گفت " 21 سالمه! گيتاريستم..دنبال همكار ميگردم كه يه باند تشكيل بديم" گفتم بيا كه درست اومدي! همين الان برات يه بيات كرد از شجريان ميخونم حال بياي...ببينم سبكت چيه؟ گفت" راك اندرول..بلوز...."آها!! نزديك بود بخونم ها!
گفت "تو چيكار ميكني؟" گفتم درس ميخونم..گفت " يعني چي؟؟"گفتم يعني دانشگاه ميرم...گفت " مگه چند سالته؟" گفتم دورو بر 850 سال نوري..گفت"پس برا چي درس ميخوني؟" عجب اسيري شديم ها!! درس ميخونم كه بعد برم سر كار..گفت"كار؟ درس؟ چه ربطي داره؟مگه كجايي هستي؟؟ " عجب گيري افتاديم ها! خدايا ما اومديم اينجا چهار تا لنگ و پاچه ديد بزنيم تو برامون فيلسوف فرستادي ؟؟ما اگه بگيم از فلسفه و زندگي چيزي سرمون نميشه بي خيال ميشي؟
نميشه بجاي اين جوجه فيلسوف مطرب يه هلوي پوست كنده ميفرستادي؟؟
اوه اوه.!! يه سياه پوست گردن كلفت داره مياد طرفم! انگار سل فون خدا اينجا خوب آنتن نميده اشتباه شنيده!! ا خدا غلط كردم هيچي نمي خواد بدي.....ما رفتيم خدا حافظ!
موفق باشي با باندت پسرم! " تو هم با درسات ...هه هه!!" هه هه و زهر مار! جوجه مطرب قرطي !

Thursday, October 03, 2002

نشسته بودم پيشونيم شروع كرد به خارش! فهميدم كار پشه است! با كف دستم كوبيدم كه پشه چسبيد به پيشوني! له شد و چسبيدعين يه ستاره بدشكل ! دوباره زدم كه اين دفعه از پيشونيم بكنمش..كنده نشد! ديدم كف دستم هم ميخاره!نگاه كردم ديدم يه پشه مثل يه ستاره بد شكل چسبيده كف دستم كه هيچ جور كنده نميشه! قضيه چيه؟؟؟
رفتم جلوي آينه كه پشه ها رو بكنم...خوب كه نگاه كردم ديدم چشمم يه كم ميخاره! بله ..يه پشه مثل يه ستاره بدشكل چسبيده بود به كاسه چشمم! اينجا چه خبره!!؟؟ نزديكتر كه شدم ديدم يه پشه بد شكل هم چسبيده به اون تيكه آينه كه نگاش ميكردم و آينه يه كم ميخاره !! بايد همه چيز و بشورم! پيشونيم كف دستم چشمم آينه! رفتم تو حموم ديدم سفيدي وان حموم پر از ستاره هاي بدشكلي كه چسبيدن بهش و كنده نميشن!!
از خيرش گذشتم....
تمام سعي ام رو كردم كه شما كه اين وبلاگ رو باز ميكنيد روش يه پشه له شده به فرم يه ستاره بدشكل نبينيد !! اگه ديديد زود چشمها و صفحه مانيتورتون رو بشوريد !

Tuesday, October 01, 2002

دولپي داره پيتزا ميخوره ...با يه قلپ يه ليوان نوشابه رو ميره بالا!
"سلام آقاي پروفسور!من اومدم مدير بشم!ميخوام اينجا درسشو بخونم!"
"بشين پيتزا بخور با نوشابه غيرالكلي عموجون!"
"مرسي من اومدم مدير بشم!"
"همه اولش همينو ميگن! خوب ميشي ايشالله!"
"من جدي م.شما نميدونين من چقدر انرژي دارم!"
"باز خوبه پول برق و گاز كم ميدي!"
"شما مسخره ميكني ولي من نيومدم كه شكست بخورم..فكر ميكنيد راست نميگم؟؟"
"يه گاز از اين پيتزا بزن ببين هردومون راست ميگيم!"
"من ميرم"
"اگه حالت بده من يه بطري الكل دارم كه كامپيوترم بعضي وقتها توش آب تني ميكنه..بدم قاطي نوشابه كني؟"
چاره اي نيست.....
گاز اول پيتزا رو كه خوردم ديدم هم من مديرم هم اون پروفسور.....
"دست شما درد نكنه پروفسور"
"باز خواستي مدير شي بيا اينجا! يا هو...."
اين Rolling Stonesلعنتي شنبه كنسرت داره تو دي سي! هر چي اين جيب اون جيب كردم 50 دلار و بي خيال شم نشد!
خدا ذليل كنه همتون رو ! نميشه ارزون كنين ما هم ببريم!!
اصلا بايد اعانه جمع ميكردم...حيف شد...
عمو جاگر ! ببينم چي كار ميكني!!؟؟

Monday, September 30, 2002

" مبارزه تا حد مرگ ؟؟نه نه!!! دكتر من قدغن كرده! من به يك مريضي مبتلا هستم كه مرگ براش بدترين چيزه...."
وودي آلن

Saturday, September 28, 2002

اينو يكي از دوستام تعريف كرد كپي رايتش هم مال خودشه!
يه بابايي ميگه: " بچه كه بودم دعا ميكردم كه خدا بهم يه دوچرخه بده ! بزرگتر كه شدم ديدم اين سيستم با خدا كار نمي كنه! اين بود كه يه دوچرخه دزديدم و بعد دعا كردم خدا منو ببخشه ....!"
و اينك زايش من از پس اين درد چند ساله......
من در يك صبح هفته اول پاييز كه بنظر من بهترين هفته ساله! بدنيا اومدم. يه يكشنبه حدود ساعت 11 در يك بيمارستان مدرن** تو تهران بدنيا اومدم.اولين كسي كه از تولد من خوشحال شد دكتر مادرم بود.ظاهرا مادر من تمام داروهايي كه ممكن جنين رو نابود كن رو من امتحان كرده بود تا مبادا صاحب سومين بچه بشه!(ننه ما رو!!!)ودكتر شاكي شده بود كه اين بچه حتما عقب افتاده ميشه!!!!(نوسترادامو از آب در اومد!)
بعد مادرم خوشحال شد و بعد پدرم....بعدش خواهر و برادرم كه يه اسباب بازي جديد پيدا ميكردن....انگار خدا هم خوشحال شد! فكر كنم شيطان هم خنديد!
نمي دونم من چرا خوشحال نشدم!زدم زير گريه..تو اون مدت كه با لوله خبراي دنيا رو ميشنيدم تصور ديگه اي داشتم...توقع داشتم جاي قشنگي باشه..لااقل همه ملافه ها يه رنگ نباشه...همه الكي لبخند نزنن!خالي بندها!!!
خلاصه همون موقع فهميدم كه روز تولد من حادثه بزرگي در دنيا محسوب نميشه !!
اين بايد اصلي ترين دليل گريه من باشه ..!
آقا زدم زير گريه..........


**اين بيمارستان مدتها بعد شد بيمارستان مخصوص بخش سرطان! الان هم متروكه است ..مثل خونه ارواح!!البته من اين حوادث رو به تولد خودم نسبت نمي دم!!!!!!!!

Thursday, September 26, 2002

گفتم بيا بزنيم زير گريه!
گفتم نه اينكه بدبخت باشيم ولي بيا همينجور بي دليل بزنيم زير گريه.....نيومد!
گفتم بيا سرامون رو بچسبونيم به هم زل بزنيم تو چشاي هم و هي هق هق كنيم...نيومد!
گفتم بيا سفيدي چشما مون رو با سرخي خون خط خطي كنيم..نيومد!
گفتم بيا اگه من ساكت شدم تو جوري گريه كن كه منم گريه ام بگيره..نيومد!
گفتم بيا بيابون صورتمون رو سيل گريه ببره!..نيومد !
گفتم ميترسم گريه كردن از يادم بره! ميترسم دير بشه...نيومد!
گفتم ..................نيومد !
شما مياين؟؟؟
از بغل جنگل قدم ميزدم...يه هو يكي صدا زد"آقا قربونت يه دستي ميرسوني؟" " رو چشمم!"
" بيزحمت سر اين اره رو بگير"..گرفتم..من كشيدم اون كشيد تا درخت قرچ كردوافتاد..با عجله اره رو برداشت رفت سراغ اره بعدي.."قربونت يه كمك ديگه" "آخه من الان ؟!؟!"تو رودر وايستي موندم..بعدي سريعتر قطع شد
..درخت بعدي "آخه شما ؟!"..درخت بعدي"ببين آقا اين درختا حيف كه...".." قربونت من ميكشم تو شل كن!"..درخت بعدي "بابا آخه خوبيت نداره..." "همين جوري خوبه..يه كم زور بزن مگه نون نخوردي؟ عمو جون!"
چشامو باز كردم ديدم يه جنگل رو قطع كرديم..اره رو گذاشت دم جنگل بعدي!
گفت"آخيش..حال اومدم. ...اين باشه اگه كسي لازم داشت يه وقت..! دستت درد نكنه"
پريد تو ماشينش و رفت..من موندم با يه خروار الوار..اي بابا ديرم شد!
اين اره رو ميذارم اينجا شايد كسي لازمش شد !

Wednesday, September 25, 2002

باز يه ايميل اومد از يك سري ايراني كه گروه نمي دونم چي چي اند و نمي دونم چيكار ميكنن!!!!
منم همون جواب هميشگي دادم..
قضيه همون جوك معروف گروچو ماركس :
" من هرگز عضو كلوپي نمي شم كه آدمي مثل من رو بعنوان عضو قبول ميكنه !"

Tuesday, September 24, 2002

بچه ها همه تو قايق بودن!
من سرمست از اينكه تو يه قايق كوچك ولي قشنگ پارو ميزنم از دور براشون دست تكون ميدادم...دستي توام با دلسوزي و سمپاتي !
خوب پارو ميزدم...كارم هيچ اشكالي نداشت..همه چي تحت كنترل بود!
اومدم پارو رو عوض كنم يه هو ديدم سوار قايق بچه هام!!!
"كجا بودي بابا؟""بچه ها اومد! ديركردي؟""فكر كردي رفتي ؟؟ها؟"
قايق كوچولوي خوشگلم رو ديدم كه يكي ديگه داره توش پارو ميزنه! يه دستي هم از دور تكون داد!
ذستي توام با دلسوزي و سمپاتي!!
اين دفعه اول نيست! دفعه ديگه رو قايق بعدي چنان مي چسبم كه كسي خفتمو نگيره برگردونه!
"پارو بزنين!...احمق ها!...."

Monday, September 23, 2002

`پرده كركره رو تا نصفه كشيدم پايين..اينجوري تصوير سينما اسكوپ ميشه!
هنرپيشه ها دو تا درخت پشت خونه اند كه تو تمام فيلم تكون نمي خورن!
موسيقي متن كار جيرجيركهاست كه دو نت رو سراسر فيلم ميزنن!
اين وسط برا اينكه فيلم واقعا فيلم بشه يكي بايد حركت كنه!
ديوارها هم از مال من كوتاه تر نيست!! هي بايد zoom in & zoom out كنم!
دو ساعت فيلم ديگه!
فقط هم يه سئانس نشون ميدن..3تا 5 شب..از قضا تماشاگرو كارگردان هم يكي اند!!
شب بخير كوچولو! فيلم تموم شد......

Saturday, September 21, 2002

يه خواب ديدم خواب آلو شدم
بيدار شدم خرمالو شدم
آفتاب اومد زرد آلو شدم
بارون باريد مستالو شدم
گشنه ام كه شد گوشتالو شدم
سير نشدم خيكالو شدم
مامان اومد ترسالو شدم
بابا اومد سكت! الو شدم
قول دادم شفتالو شدم
بوسم كردن آلبالو شدم
عاشق شدم پاك هلو شدم
قهر كردم اخمالو شدم
از خواب پريدم آب الو شدم
حيف....!!!!!
بعد از يك هفته عمليات ژانگولر وبلاگ بحالت عادي برگشت...الان فصل پوست انداختن نيست اينه كه هنوز چيزيش عوض نشده!
ولي كروكديل يه خورده بداخلاق تر شده!
[9/14/2002 10:58:51 AM | crocodle khAn]
از خواب نازت بلند شو
اشكهات رو پاك كن!
امروز ديگه فرار ميكنيم!
پاشو بارو بنديلت رو جمع كن..لباسهاتو تنت كن..
الان بابات صدامون رو ميشنوه!!
عصبي نشو..يه نفس عميق بكش!
من كه تنهايي نمي تونم!!
يه آهنگي بخون كه گرممون كنه!
واي كه باد سردي مياد!
تو كه ميتوني بخندي! از اون خنده هاي بي تكلف!
ايشالله عقل . قانون سون خفه شون كنه!
عوضش ما تا ابد تو آرامش هستيم!
خدا همتون رو خفه كنه......
برگردان از ترانه exit music از RadioHead
[edit]
[9/10/2002 12:57:28 PM | crocodle khAn]
يه روز يه غريبه تو فرودگاه يه نصيحتي بهم كرد............
"ببين هر كاري يه وقت محدودي داره..تو زندگي چند تا مقطع هست و چند تا كار..اگه يه كارايي رو تو يه مقطعي كردي كه كردي! اگه نكردي بعدش مشكل اون كارو بكني!
اگه بين 5 تا 10 سالگي به كسي دادي كه دادي...اگه ندادي بعدش مشكل به كسي بدي !!
بين 10 تا 20 سالگي اگه درس خوندي كه خوندي...اگه نخوندي بعدش مشكل بخوني !!
بين 20 تا 30 سالگي اگه زن گرفتي كه گرفتي ..اگه نه بعدش مشكل زن بگيري !!
بين 30 تا 40 سالگي اگه پول دار شدي كه شدي ...اگه نشدي بعدش مشكل پولدار بشي!!
بين 40 تا 50 سالگي .....هر كار ميكنم اين يكي رو يادم نمياد!!!!
بين 50 تا 60 سالگي اگه مردي كه خدا بيامرزدت..اگه نمردي بعدش مشكل بميري !! "
عجيبه بعضي فيلسوف ها كتاب نمي نويسند؟؟؟؟

[edit]

[9/8/2002 1:03:27 PM | crocodle khAn]
نشستم با ژي ژي تمساحه صحبت كردن..."ببين ضعيفه! من وضعيتم اينه! اون گلاي سمت چپ مرداب مال منه..اين بركه هم دفتر كارمه..شغل كه آزاد باشه درآمد با خداست! ميتونستم برم باغ وحش كار كنم..روزي 8 ساعت تو قفس وايسم و نون دولت بخورم..نخواستم..اگه روز خوبي باشه آهويي هست..بچه گرازي هست..جوجه گاو ميشي! ولي خوب روزاي بد هم هست..يه گنجشك فسقلي!
از وقتي اين طرفها پيدات شده دل تو دلم نيست..دمت كه رو آب تكون ميخوره دلم قنج ميره! حاليته !!!
اگه زنم بشي يه سيم خاردار ميكنم دستت يه عقرب ميشونم رو موهات يه رتيل هم گردن بند ميكنم به گردنت....ظاهرو باطن!
مژه هاشو كه معلوم بود يه جعبه max factorخالي كرده داد بالا و گفت: گفتي هنوز گرين كارت نداري؟؟ شماره تو بده تماس بگيرم"
ما هم حالا نشستيم كه تماس بگيره....!
[edit]

[9/7/2002 9:19:39 AM | crocodle khAn]
داشتم خاطرات گذشته رو نشخوار ميكردم ..عجيبه تلخ ترين هاش هم يه شيريني گسي داره...داشت خوش ميگذشت..يه هو فكر آينده مثل عطسه نصفه كاره پريد وسط ! گه زد به گذشته و آينده وحالمون!
آقاي آينده حالا نمي شد تشريف نمي آوردين !اونم درنزده!
اگه نزدم درب و داغونت كنم! حالا ببين!
آدم زبون نفهم پشمالوي بي ريخت!!!
[edit]

[9/7/2002 9:15:18 AM | crocodle khAn]
سرم درد گرفت ! ازبس قليون كشيديم با دوستان..شايد بعد از آبجوي آلماني نبايد قليون كشيد!..اصلا نميذاره بخوابم...يه قلپ آب ميخورم بلكه 2-3 ساعت بگذره و صبح شه..ولي فقط 2-3 دقيقه طول ميكشه!!!
سردرد عين شكنجه گر بالا سرم واميسته..تا چشامو ميبندم ميزنه تو گوشم ..داد ميزنه:"پدرسگ نخواب!..پاشو..فكر كن!" بعد هم فكر ها كه مياد سردرد بيشتر ميشه!
اصلا" لعنت به كسي كه به پايتخت برودو قليان بكشد"
ميدونم كار كار آلمانهاست!!نازي هاي بلشويك نيچه پرست!

[edit]

[9/5/2002 9:05:32 AM | crocodle khAn]
فرهاد هم رفت...
عجيبه كه خواننده هاي محبوب من همه "ف" داشتند!..فرامرز اصلاني..فريدون..فرهاد..ولي اين يكي يه جور خاصي بود..خوندنش مال خودش بود.شبيه هيچكس نبود..نه مثل خواننده هاي غربي..نه خواننده هاي سنتي..حتي 6و 8 هم نمي خوند! يه جور تلخي شعرهاي شاملو تو صداش بود با يه ريتم رقص آلود مولوي!
انگار يه مرد تنها دم غروب پاي آتيش نشسته و حرفهاي قشنگ ميزنه! غروبي كه داره شب ميشه! شبي كه هنوز اميد هست صبح برگرده! انگار مرد تنهايي كه آوازهاي شبانه مي خوند اونقدر تو شب موندو خوند كه يه شب سوار شب شد و رفت تا ته شب..شد مثل خود شب!
ميدونم امسال دم عيد دلم تنگ ميشه1 برا بوي عيدي..برا بوي توپ..برا بوي ياس جانماز ترمه مادربزرگ...برا خيلي چيزا و برا صداي فرهاد
[edit]

[9/1/2002 11:55:16 AM | crocodle khAn]
" خدا هر كه را بخواهد نابود كند ابتدا ديوانه اش ميسازد "
اوريپيد
[edit]

[9/1/2002 11:53:09 AM | crocodle khAn]
همه چي ميرفت بالا!
درختا كه از قبل بالا بودن..ماه ...خورشيد..حتي ابرها!!!!
همه چي از دست من فرار ميكرد و ميرفت بالا! حتي دودسيگار!
فقط بارون بود كه مي اومد پايين! اين دوست قديمي!
ببار اي ابر بهار!
درشباي تيره چون زلف يار......
[edit]

[8/31/2002 2:02:29 PM | crocodle khAn]
فكر كنم قيافه من شبيه يك رهبر اركستر باشه...مثل فون كارايان!! البته از چشم مونثين عالم! يه جورايي هر دختري به هر سبك ونيتي با ما قاطي ميشه..خواه افلاطوني..خواه ورهوفني(كارگردان غريزه اصلي ) حس ميكنه بايد يه ساز جديدي بزنه ..و البته من كه نبايد يرقصم!
-بعضي ها ويالون سل ميزنن.باكلاس و غمگين ميشن..لوركا ميخونن باخ گوش ميدن..موقع غصه شريكي..موقع خنده گرفتارن!
-بعضي ها پيانو ميزنن..خيلي اجتماعي و رسمي...بايد فاصله رو حفظ كني كه در پيانو برنگرده دست يارو رو قطع كنه!
-بعضي ها فلوت ميزنن..تو موشي بايد تمام فاضلابهاي شهرو دنبالشون بري!..زرت و پورت هم نكني ها!!!
-بعضي ها گيتار ميزنن ..خيلي رومانتيك...غم نوستالژي..درد عقش!پدرش بسوزه!ولي خوب بعد كنسرت زودي ميرن خونه!..از دور يه ماچي برات ميفرستن!
-بعضي ها طبل ميزنن ..اول ميگي..ايول! خودشه ..عجب صدايي داره!ولي اونقدر سروصدا ميكنن كه در ميري..ميگي غلط كردم!
حلاصه حكايتي يه!
خيلي خوب !همشيره هاي عزيز..!سازا رو كوك كنين...عمو فون كارايان ميخواد شروع كنه!
امروز سمفوني باباكرم ميزنيم در c major
برو بريم!!!!!!!!!!
[edit]

[8/28/2002 5:00:08 PM | crocodle khAn]
موسيقي .....
بگذار آرشه ويالونم رو روي موهات بكشم..قول ميدم تارهايي رو پيدا كنم كه بهترين صدا ها رو بده !
بگذار فوت فلوتم رو تو صورتت بكوبم..قول ميدم ياد نسيم دريا بيافتي !
انگشتات رو بده تا لطيف ترين قطعه پيانو رو بزنم..قول ميدم شوپن نفرينم نكنه!
بگذار با دستهام روي سينه هات طبل بزنم...قول ميدم همه ارواح خبيثه رو جمع كنم كه تا صبح دورمون برقصند !

چشمهاتو ببند.......تا قلبت باز شه!
لبهات رو ببند.......تا گوشت باز شه !
مي بيني ؟ ميشنوي؟؟...حالا چي ؟؟
ديدي من سر قولم هستم!!!
[edit]

[8/28/2002 4:53:14 PM | crocodle khAn]
سلام خانم كوچولو! اسمت چيه؟؟
" فرخاخوژه "
به به چه اسم قشنگي؟!!چند سالته؟
"نمدونم! مامان ماژوبيزه بهم نگفته"
بابات كجاست؟
"بابا كلاژاپوچا رفته مسافرت...ولي عمو نچالوژيگي مياد خونمون"
برو عمو جون بازي كن تا منم چپقم رو بكشم...
چه خونواده خوبي..!!چه اسم هاي دلنشيني!!!چه شهر قشنگي؟!!حتما اينجا اتوپياست !!!
آقا ببخشيد ؟ اسم اين شهر چيه؟؟؟
" نمي دونم آقا! من تلويزيون ندارم !! "
[edit]

[8/28/2002 4:47:13 PM | crocodle khAn]
what the hell is with "netcomments"???
ok ..baby...you have to go away!!!!
so long !!
[edit]

[8/24/2002 11:43:41 AM | crocodle khAn]
اتفاقي اين سايت رو ديدم....كاريكاتوريست كولاكيه! اگه دوست دارين اين ادرسش:
http://www.krugerstars.com/
[edit]

[8/24/2002 11:13:20 AM | crocodle khAn]
ناتمامي قصه ها‍
قصه هاي بابام ميني ماليستي بود...يه گرگ دنبال آهو ميكرد...من دنبال گرگ..من بدو آهو بدو گرگ بدو..اين داستان اونقدر تكرار ميشد تا من از خنده روده بر شم...قصه هاي مادرم تيپيكال تر بود..قصه ها همييشه هپي اندينگ بود‍‍‍‍‍
دختر كدخدا به پسر نره خر و بيكاره شاه ميرسيد.....پينوكيو از لوزالمعده نهنگ جفت پا ميپريد تو صورت پدر ژپتو..عاشق كور و كچل به چل گيس ميرسيد..اما اين كلاغ مادرمرده به خونه اش نميرسيد‍‍‍‍‍‍‍‍‍‌‌‌‌‌‌~~~~~
حالا همه چي آماده بودكه بخوابي..چراغ خاموش ..يه هو ذهنت ميرفت به اين بدبخت...يعني نميشه اين بدبخت رو هم به يه سرو ساموني ميرسوندن؟؟؟؟؟
بابا يا قصه هاتون رو رئاليستي بگين...يا اگه خيلي سانتي مانتال ايد اين حيوان كريه خدا رو هم بازيش بدين....
بابا يكي اين يارو رو برسونه دم تير چراغ برق‍‍"""""ازتون كم مياد؟؟؟؟؟
[edit]

[8/23/2002 11:52:39 AM | crocodle khAn]
امروز بعد از مدتها بارون اومد...!
اونم نه حسابي ! چهار قطره كه فقط بگه اين دفعه بدقولي نكردم!....بعد از ده تا تلفن و بيست تا اي ميل و شصت دفعه كنسل كردن !!!!
حالا هم كه اومد من سرما خوردم و نميتونم برم زيرش خيس شم!!
اصلا انگار هر كي ميفهمه من دوستش دارم دختر چهارده ساله ميشه!! ناز ميكنه!!!ميخواد بياد و نمياد!!!
عجب حكايتي ها!!
بارون ناز نازي ديده بوديد؟؟!!
[edit]

[8/21/2002 11:04:36 AM | crocodle khAn]
عشق در نگاه اول!
همه ما تجربه كرديم.....برا همه يه جورايي اتفاق مي افته...منم نمي گم چيز بديه! ولي جون مادرتون اگه اين دفعه براتون اتفاق افتاد نگاه دوم يادتون نره!
فقط براي چك مجدد...! عشق در نگاه دوم قابل اعتماد تره!
نگين نگفتي !!
[edit]

[8/19/2002 3:03:15 PM | crocodle khAn]
..داشتم زمزمه ميكردم..از اونايي كه هيچ شعري نيست..حتي هيچ اهنگ مشخصي نداره.....
" داري چي ميخوني؟"..."هيچي عزيز!"..دوباره خوندم..يعني زمزمه كردم....
" داري چي ميخوني؟"..."جيزي نبود..يعني اهنگي نبود..يه جور صداي درونم بود..بابا بي خيال!"
"جون من يه كمشو بخون!".."بابا اگه ميخواستم بخونم كه ميخوندم..بلند هم ميخوندم!!؟؟"
اخم كرد..ناراحت شد!..يعني بهش برخورد؟؟؟..نمي دونم!
منم ديگه زمزمه ام نگرفت!...خوب شد ؟؟همينو ميخواستي؟؟؟؟؟
[edit]

[8/19/2002 1:46:09 PM | crocodle khAn]
قوطي شكر كه برگشت يه تيكه از ميز سفيد شد..مورچه ها فكركردند برف اومده! خركيف شدند! زدند رقصيدند..كوچولوهاشون فكر كردند مدرسه تعطيله! هي هي فيتيله!
از همه جالبتر برفش شيرينه! هوا پس چرا گرمه؟؟!!تو مغز كوچيكشون دنبال استدلال هاي احمقانه براي لذت نبردن از برف نگشتن...خنديدن و رقصيدن از مرگ نترسيدن...
قوطي كه كامل برگشت همه غرق شدن!اما خوب بود كه تو شيريني محض مردن....تو دل يرف وسرما....تو اوج گرم شادي........
[edit]

[8/17/2002 11:44:52 AM | crocodle khAn]
+ يا -؟؟؟ = + * -...
اومدم بخوابم ..خوابم نبرد..بيدار شدم.
اومدم صبح بيدار شم خوابم برد! دير رسيدم..
اومدم خوشحال باشم و شادي كنم غم تمام وجودم رو گرفت!
اومدم غصه بخورم يهو خوشحال شدم خنديدم...با خودم رقصيدم!
نشد ما يه كار بخوايم بكنيم عكسش رو انجام نديم! عجب گرفتاري ها!!
هرچي فكر ميكنم يه + - هميشه اشتباه ميشه...دست خودمه؟ يا ناخودآگاهه؟؟
" آهاي آقاي خدا اين ماشين حساب كه به ما دادي يه +- اشتباه ميكنه...يه چكي بكن ببين اشكال از ماست يا از ماشين حساب؟؟ "
" چي ميگي بابا سر ظهري؟؟معلومه اشكال هميشه از user؟؟؟"
اين خدا انگار با كامپيوتري ها زياد نشست و برخاست داره ها !! اشكال از user؟!!!!
[edit]

[8/16/2002 11:04:25 AM | crocodle khAn]
الا كلنگ...
از در خونه تصميم گرفتم جفت پا بپرم رو الاكلنگ..نگو اونطرف الاكلنگ يه گربه نشسته بود..گربه پرت شد رو ايوون همسايه..نگو رو اونطرف الاكلنگ همسايه يه گلدون نشسته بود......گلدون پرت شد رو الاكلنگ اولي..نگو من يادم زفته بود از الاكلنگ پياده شم....من پرت شدم رو الاكلنگ همسايه ..نگو گربه .....
اين داستان چند هزار سال طول كشيد تا صبح شد....من رفتم سر كاروبار...گربه رفت دنبال غذا..گلدون رفت گل خشك به مردم تحويل بده..نگو من ؟؟؟
[edit]

[8/15/2002 10:46:45 AM | crocodle khAn]
آقاي گوريل ديشب اومد خونه ما..خسته..خاك آلود...خوني!!!گفتم:چته ؟ يه سيگارروشن كرد گفتم :چي شده؟ يه سيگارروشن كرد گفتم: اه..يه سيگارروشن كرد...درددلش باز شد.گفت امروز رفتم دفتر پلنگ صورتي..
گفتم باز ميخواي هنرپيشه شي؟ گفت: " اول يه ساعت منتظرشدم..بعد رفتم تو سلام كردم...بجاي عليك چشاي خمارشو باز كرد..سيگارش رو تكوند وآهنگ زد:درن ..درن..درن درن درن...
منم لبخند زدم :اومدم اگه نقشي هست!! گفت : سابقه كار چي داري؟ گفتم: يه هفته تو سيرك كار كردم..بعد انگور زياد خوردم 15 متر قدكشيدم..يه سري فيلم مستند بازي كردم كه شد گوريل انگوري...يه مدتي هم تو گروه يوگي و دوستان گيتاربيس ميزدم..بهم ميگفتن ماگيلا گوريل!
گفت : كار خوب چيزي كردي..مثلاشكسپير؟ منم شاكي شدم...گفتم اگه تو پلنگي چرا صورتيي؟اگه صورتيي چرا پلنگي؟؟..گفت :الان داستين هافمن يه هفته است دماغ مورچه خوار مونده لاي در مارو كچل كرده جاش بازي كنه..تو غربتي از راه اومدي؟..يه هو دوتا خرس قطبي اومدن تا ميخوردم زدن!!بعد هم پرتم كردن بيرون!
پلنگ هم سرشو از پنجره در اورد داد زد: اگه بيضه شو داري اين طرفا پيدات شه! "
بهش دلداري دادم...ولي تو دلم داشتم فكر ميكردم اين مادرمرده كدوم كار شكسپيرو ميتونست بازي كنه؟؟
هاملت؟ نه بابا اوفليا بيشتر بهش مياد!
مكبث؟ قيافش به هر چي ميخوره جز شاه!
شاه لير؟ نه بابا عصبيه تو پرده اول سه تا دخترش رو ميخوره!
اين پلنگ صورتي هم يه چي گفتا!!!
[edit]

[8/14/2002 2:39:20 PM | crocodle khAn]
" تنها دانش قابل اكتساب توسط بشر اين است كه زندكي بي معني است ..."
تولستوي
[edit]

[8/13/2002 12:14:17 PM | crocodle khAn]
يه شعر هميشه منو عذاب ميداده...." زندگي زيباست اي زيبا پسند!...."
هميشه منو ياد آدمهايي ميندازه كه ماتحت دنيا رو پاره كردن...يه خونه چند طبقه و چند ماشين يك طبقه دارن..يه زن دارن كه جوونياش معلومه عين هلو بوده..يكي دوتا بچه دارن كه بهترين جاهاي دنيا درس ميخونن و جفتك ميزنن..بعد ميان تورو به زندگي اميدواركنن..ميگن چيه؟گشنه اي؟كار نداري؟پول نداري؟دخترا بهت ركب ميزنن؟پسرا فقط موقع عرق خوري ميان سراغت؟ ما هم همين بوديم..همه چي درست ميشه!زندگي خيلي قشنگه!...
ادم دلش ميخواد انگشت شست شو در بياره چند تا فحش ركيك بده دلش خنك شه!!!
اين بود كه من بالاخره اين شعرو عوض كردم:
" زندگي زيباست اي زيبا پسند
احمقي گويا بگفته است اين به پند
آنقدر مفت است اين حرف درشت
شاعرش شايسته صد ضربه مشت ! "
[edit]

[8/12/2002 12:21:51 PM | crocodle khAn]
test
[edit]

[8/8/2002 3:48:02 PM | crocodle khAn]
خيلي خوشحالم...يه بادبادك هوا كردم..دوتابادكنك تركوندم..دوتا بستني يخي خوردم و يك آب نبات چوبي..ميدونم تنهايي همه اين كارا ميچسبه !
خيلي خوشحالم..يه پيتزا خوردم ..دوتا كوكامشهدي..دوست ندارم تنها برم سينما..اولين دختري كه باهام دوست شه ميبرشم سينما عصرجديد ..تنهايي سينما رفتن حال نميده !
خيلي خوشحالم..دوشات ويسكي خوردم..توبار تنها ميشينم ولي تو تختم نميتونم تنها بخوابم..شب خوابم نميبره..ميترسم..همه ميخوان من خوشبخت نشم..كسي كه بغلم ميخوابه بايد مطمئن باشه !بايد حتما دوستم داشته باشه..تنها خوابيدن ترسناكه !
خيلي خوشحالم..دندونم رو گذاشتم تو ليوان..قرص هام و خوردم ولي يواشكي بادبادك هوا كردم..يه بستني يخي هم خوردم..ميدونم قند خونم ميره بالا ولي تنهايي اين كارا ميچسبه !!

[edit]

[8/5/2002 3:32:46 PM | crocodle khAn]
" مسئله اين نيست كه من از مرگ ميترسم..فقط ميخوام وقتي اتفاق مي افته من اونجا نباشم !"
وودي آلن







[edit]

[8/4/2002 5:08:05 PM | crocodle khAn]
بازم اسم؟؟؟
يه رفيق قديمي زنگ زد..شاكي!!! كه: "آخه حيوون از بين اين همه حيوون چرا كروكديل؟؟تو كي ميخواي ادم بشي؟؟؟"
گفتم :آبجي ..پس چي ميذاشتم؟لابد قوي سپيد دانوب!بعد همه توقع داشتن مثل سهراب سپهري لطيف حرف بزنم...يا مثلا ميذاشتم غزال سركش صحرا..لابد بين علما جنگ ميشد كه غزال ماده است و حتما اين يارو گي شده! حالا بيا و درستش كن...اگه هم ميذاشتم شير بيشه زار كه زكي! تاجش رو از كجا كرايه ميكردم!؟؟
بعد تازه..من كه ننشستم از تو فرهنگ معين ببينم كدوم اسم برازنده منه! اسم خودش مياد...يه هو اومد چسبيد رو وبلاگ ما..هر چي آب جوش ريختم باز نشد كه نشد!
تنها كاري كه تونستم بكنم اين بود كه پروندمش..بد كردم؟؟؟؟
بابا عجب گرفتاريه ها!!! تو اين خراب شده اگه انگشت به دماغت بكني بايد جواب حداقل سه نفرو بدي:انگشتت ..دماغت..و اون يارو كه روبرو زل زده بهت!
[edit]

[8/3/2002 10:39:55 AM | crocodle khAn]
ديشب رفتم فيلم اين اسپيلبرگ جديد...نشانه ها
ايده فيلم مثل برخوردنزديك..بود ولي ساختارش بد نيست...تو كار اين يارو شيامالن(اين ديگه چه اسميه!) يه جور استعداد خاصي ديدم..تلفيق طنز و ترس خيلي متناسب بود....البته خوب هاليووده! نبايد توقع داشته باشين برگمان باشه!
ولي فضا سازي و ميزانسن ها نشون ميداد يه شعور سينمايي تو سر اين يارو هست....و موسيقي فيلم هم كاملا برناردهرمني...البته خوب بود!
جمعا فيلم خوبيه....شاهكار نيست ولي تو فوج فيلم هاي آبدوخياري هاليوود همين هم غنيمته!
[edit]

[8/2/2002 7:02:57 AM | crocodle khAn]
از هر دو تا وبلاگ كه باز كردم سه تاشون يه دري وري راجع به اين خانه هاي عفاف گفتن...باحال ترينش هم مال دلتنگستان بود!
بابا جون ..خواهر من...برادر من..دفعه قبل كه اين سردار سازندگي اومد اين عمل خيرو انجام بده(از بد شانس ما اونوقت ايران بوديم!!) نذاشتن..اون هم ديد كار ديگه بلد نيست بيل و كلنگ برداشت .سواراتوبوس شد رفت تو هر ايستكاه اتوبوس يه سد چند ميليون مترمكعبي ساخت!
ولي اگه اين دفعه هم نذارين كارشو بكنه و بيكار شه ميره سر هركوچه يه نيروگاه اتمي بوشهر ميسازه ها!!ببين من كي گفتم !
بابا بذار مردم كارشون و بكنن..نون مردم رو آجر نكن !!!
**يكي از كسايي كه خيلي خوشحال بود از اين امر بابام بود!تلفني كه باهاش حرف ميزدم گفتم:بابا ..تو هم؟؟؟؟؟ گفت نه بابا..من فقط خوشحالم كه اينا بالاخره شغل واقعيشون رو پذيرفتن!
[edit]

[8/1/2002 12:49:14 PM | crocodle khAn]
آقا يه ليست از دوستان عزيزي كه گي تشريف دارند ! بعضي اسمها برام خيلي جالب بود گفتم شايد برا شما هم جالب باشه
برا اينكه مجبور نشين يه سري عكس مسخره رو تحمل كنيد من ليست رو كپي ميكنم...اگه هم خيلي كنجكاوين برين به اين
نمي دونم چقدر معتبره !گناه و ثوابش پاي صاحب سايت !
خدا رو شكر اسم هيچ كروكديلي اين تو نبود..ما كروكديل ها خيلي ناموس پرستيم!! شما هم يه چكي بكن بين اسمت نباشه داداش!!؟؟؟!!!
FAMOUS PEOPLE WHO ACKNOWLEDGED HAVING HAD AT LEAST ONE SAME-SEX EXPERIENCE
 Voltaire (1694-1778), French philosopher
 Giovanni Giacomo Casanova (1725-1798), Italian adventurer and libertine
 Winston Churchill (1875-1961), British prime minister
 Carl Jung (1875-1961), Swiss founder of analytical psychology
 Whittaker Chambers (1901-1961), US journalist
 Tallulah Bankhead (1903-1968), US actress
 Harold Robbins (b. 1916), US writer
 Arthur C. Clarke (b. 1917), British writer
 Carson McCullers (1917-1967), US writer
 Dirk Bogarde (b. 1920), British actor
 Marlon Brando (b. 1924), US actor
 Marcello Mastroianni (b. 1924), Italian actor
 Richard Burton (1925-1984), British actor
 Tiny Tim (b. 1925), US performer
 Michel Serrault (b. 1928), French actor
 Rod McKuen (b. 1933), US poet
 Joan Baez (b. 1941), US folk singer and political activist
 Gary Gilmore (1941-1977), US murderer
 Janis Joplin (1943-1970), US rock singer
 David Bowie (b 1947), British rock singer
 Daryl Hall (b. 1948), US pop singer
MAIN LIST
A
 Horatio Alger (US novelist)
 Chad Allen (Dr. Quinn, Medicine Woman television series).
 Mitchell Anderson (Performer of Party of Five).
 Kenneth Anger
 Giorgio Armani
 W.H. Auden
B
 Sir Francis Bacon (English philosopher and statesman)
 James Baldwin (writer)
 Alan Ball (Screenwriter of American Beauty)
 Gary Beach (Broadway actor)
 Bronski Beat (gay boy band)
 Richard Bengtsson (fashion designer)
 Jonsi Thor Birgisson ( front man of alterna-pop group Sigur Ros -victory rose)
 Kristen Bjorn (Swedish model and photographer)
 Boy George (music star)
 AA Bronson (visual artist)
 Jim J. Bullock (HIV-positive)
 William S. Burroughs (US writer)
 Dan Butler (Frasier television series)
C
 Edward Carpenter
 Dean and Dan Caten (fashion designers)
 Catullus (Roman poet)
 Montgomery Clift
 Constantine Cavafy (Greek poet)
 Jean Cocteau
 Noel Coward
 Quentin Crisp
D
 Leonardo Da Vinci (Italian artist and inventor)
 Grover Dale (Dancer)
 Bertrand Delanoe (Mayor of Paris, France)
 Demetrius 1 (Macedonian king)
 Serge Diaghilev
 Barry Diller
 James Dean (actor)
 Francois Duquesnoy (Flemish sculptor)
E
 Episthenes (Greek soldier)
 Rupert Everett
 Scott Evertz (National AIDS Czar)
F
 Tommy Fazio (fashion designer)
 John Fleck (character actor)
 Andrew Fleming (Writer-director)
 Malcolm Forbes
 E.M. Forster (English writer)
 Congressman Barney Frank
 Frederick The Great (king of Prussia)
G
 Jean Paul Gaultier (fashion designer)
 David Geffen
 Andre Gide (French writer)
 Richard Gollance (television writer on Beverly Hills 90210 & Falcon Crest).
 Jason Gould
H
 Hadrian (Publius Aelius Hadrianus: 76-138 Roman Emperor)
 Kenneth Halliwell
 Fred Halsted (US porno star)
 Tony Hamilton (Star of the Cover Up spy adventure series and the Samson and Delilah made-for-television spectacular of 1984. Died from AIDS in 1990.
 Randy Harrison ("Queer as Folk")
 Alan Helms (Model)
 Fred Hersch (HIV-positive jazz pianist and composer)
 Philip Hitchcock (visual artist)
 David Hockney (artist)
 A.E. Housman (English poet)
 Rock Hudson
 Tab Hunter
I
 Christopher Isherwood
J
 Marc Jacobs (fashion designer)
 Michael Jeter (HIV-positive)
 Phil Jimenez (comic book illustrator)
 Elton John
 Van Johnson (actor)
 Bill T. Jones
K
 Danny Kaye (actor)
 Michael Kearns (activist/actor)
 Jim Kepner
 David Kopay (US football pro)
 Larry Kramer (writer)
 Stuart Krasnow (Producer of The Weakest Link on NBC)
 Friedrich Alfred Krupp (German industrialist)
 Mikhail Kuzmin
L
 Nathan Lane (actor)
 Jack Larson (Jimmie Olsen on the Superman television series).
 Charles Laughton
 Liberace
 Richard Locke (US porno star)
 Greg Louganis (diving champion, HIV-positive)
 King Ludwig II
M
 George Maharis (actor)
 Christopher Marlowe (English dramatist)
 Johnny Mathis (singer)
 Leonard Matlovich (b. 1943), gay rights activist and former Air Force sergeant
 W. Somerset Maugham (British writer)
 Armistead Maupin (Writer)
 Roddy McDowall
 Scott McGehee (writer, director and producer)
 Sir Ian McKellen
 George Michael
 Michelangelo (artist)
 Sal Mineo (actor)
 Yukio Mishima
 Neil Meron (produced Life With Judy Garland; Me and My Shadows)
 Jim Morrison (runner-up on ABC's The Mole)
 Jonathan Murry ( producer of The Real World and Road Rules on MTV)
N
 George Nader
 Nero (AD 37-68), Roman emperor
O
 Todd Oldham (fashion designer)
P
 Peter Paige ("Queer as Folk")
 Chuck Panozzo (bassist and cofounder of Styx)
 Edward Pavlick (fashion designer)
 Peter Pears
 Anthony Perkins
 Alan Poul (Producer).
 Chris Pula (Hollywood Executive)
R
 Anthony Rapp ("Rent")
 Johnnie Ray (Singer)
 Arthur Rimbaud
 Scott Rudin (Producer)
 RuPaul
S
 Dick Sargent (actor on Bewitched television series, dieed from AIDS).
 Joel Schumacher (Filmmaker)
 Dirk Shafer (Playgirl Man of the Year).
 Tom Shepard (documentary director, Scout's Honor)
 Anthony Sher
 Michelangelo Signorile (Writer)
 Andrew Solomon (writer, The Noonday Demon)
 Michael Stipe (front man for R.E.M.)
 Strato (Greek poet)
 Congressman Gerry Studds
 John Addington Symonds (English essayist and historian)
T
 Tchaikovsky
 Scott Thompson (Comic actor of The Dids in the Hall and The Larry Sanders Show).
 Tom of Finland (artist)
V
 Bruce Vilanch (Performer)
 Joe Voci (Comedy writer)
W
 Andy Warhol (artist)
 John Waters
 Clifton Webb (actor)
 We'wha (berdache)
 Edmund White
 Rev. Mel White
 Walt Whitman (writer)
 Oscar Wilde (writer)
 Tennessee Williams (writer)
 Kenneth Wingard ( housewares designer)
 Klaus Wowereit (interim mayor of Berlin)
Z
 Craig Zadan (produced Life With Judy Garland; Me




[edit]

[7/31/2002 12:58:16 PM | crocodle khAn]
تو پارك شمردم..تعداد پسرهايي كه با سگ اومده بودن 4 برابر اونايي بود كه با دختر اومده بودند !! بيخود فمينيست نشيد! من كه نگفتم اينجوري خوبه !!!فقط داره يا اتفاقاتي مي افته...ما كه هميشه دير مي فهميم....
اوه اوه..اونور يه صحنه بهتره...يه محوطه بازي مثل مال بچه ها ست .ولي توش هيچ تاب و سرسره اي نيست..يه زمين خاكي ويه سري آدم كه دارن يه سري سگ رو ميدوونند!!آقا خيلي توپه!
شايد برا همينه اين سگها اينقدر محبوبند..احمقها حتي الاكلنگ هم نمي خوان!!!!
خدا رو شكر فعلا كسي كروكديل نگه نمي داره....والا من يكي كه بي تاب بازي نمي كنم!!!
البته من هنوز تصميم نگرفتم با سگ برم پارك....هنوزم اميدوارم با يه كروكديله محترمه برم...اگه پيدا بشه.......!!!!!
[edit]

[7/31/2002 12:45:56 PM | crocodle khAn]
قهوه دم صبح..
نشستم تو يه كافه زنجيره اي معروف(شايد زنجيري!)..شروع كردم به قهوه خوردن...تنها نشستم لب پنجره..زل زدم به مردم..اما فكرم جمع نميشد..به هيچي فكر نمي كردم و به همه چي...هيچ كدوم ازين دخترهاي خوشگل كه نصف ساعتهاي مفيدشون رو صرف زيبايي كردن ..يا مردهايي كه از خوشحالي موفقيت هاشون پشت تلفن ميخندند و بشكن ميزنند حواس من و به خودشون جمع نمي كنن!
تو سرم يه سري فكر دارند مي چرخند كه من نمي تونم دركشون كنم..اين آدمها ميشن موجهايي كه ميخورن به صخره..سرم عين صخره حتما يه روز ترك بر ميداره..ولي نه الان!
اين صخره الان ترجيح ميده يه راهي پيدا كنه كه گدازه هاي اتشفشاني درونش رو بريزه تو دريا...اما من اصلا كمكش نمي كنم..ميدونم يه روز حسابمو ميرسه ..ولي من نميتونم كمكش كنم...باور كنيد !!
گدازه ها بدجور از تو به صخره فشار مي آرند!
تنها كمكي كه ميتونم بكنم اينه كه صخره رو ببرم قاطي موجها.....وسط درياي بيرون كافه!
حالا منم يه موجم واسه بغل دستي..........
[edit]

[7/30/2002 2:07:52 PM | crocodle khAn]
" چشمهايم به من تعلق دارند و من آنها را بر گونه هايم كه باد سخنان شما پژمرده شان ميسازد سنجاق خواهم كرد..."
هنري برتون
[edit]

[7/29/2002 7:22:25 AM | crocodle khAn]
من : آقا ..ببخشيد ساعت چنده؟
آقا :چايي منتظره قنده!
من: هه هه...راستش من يه كم عجله دارم.
آقا : و من يه كم حوصله دارم!
من: جدا من يه قرار مهم دارم!!
آقا: ومن چند تا قرار غير مهم!
من: بالاخره ساعت رو ميگين يا برم؟
آقا: اگه بگم كه ميري...اگه نگم كه ميري..پس برات چه فرقي داره؟
من:عجب گيري افتاديم! نخواستيم ..خداحافظ
آقا:عجب گيري داديم! مي خواستيم...سلام!!
[edit]

[7/27/2002 11:39:09 AM | crocodle khAn]
گفتم : سلام گفت :" سلام و زهر مار"
گفتم ميدوني چقدر دوستت دارم؟ گفت :" مگه خونتون ترازو داري؟"
گفتم : اگه يه شب بي ياد تو خوابيدم نامردم-يعني ناكروكديلم-! گفت :" وا !! مگه شبا ميخوابي؟من كه پشه نمي ذاره بخوابم"
گفتم : يه ماچ بده يه هفته هيچي ازت نمي خوام گفت: " بايد رژ آبي بگيرم..بنفش بهم نمياد!"
گفتم داري ميري؟؟ گفت :" خوشحال شدم ديدمت..زنگ بزن!!!" عين خر سرش رو انداخت پايين رفت.
داغ كردم1دمم رو كوبيدم تو گلا ..هيكلم رو پرت كردم تو آب..رفتم زير آب..فقط چشامو گذاشتم رو آب بمونه...ميخواستم نگاش كنم..تا وقتي يه نقطه بشه...
بعدش زنگ زدم..نه به اون...تو خودم زنگ زدم!

[edit]

[7/23/2002 10:20:22 AM | crocodle khAn]
بوي بارون..
شب بارون باريده بود..حسابي! صبح كه بلند شدم آفتاب زده بود.ديدم آفتاب از لاي پرده كركره ديوار اتاقم رو خط خطي كرده! شاكي شدم..بلند شدم پاك كن شدم..شروع كردم خطها رو پاك كردن...ولي هر چي پاك ميكردم باز مي كشيد!
خورشيد واقعاآدم لجبازيه !منصرف شدم ...هوس بارون ديشب زد به سرم...
رفتم زير دوش ..آخيش چه همه آب !!!
ولي حيف...بوي بارون نمي داد !
[edit]

[7/22/2002 7:35:09 AM | crocodle khAn]
تو ديوونه خونه كه بري همه معتقد كه بقيه ديوونه اند و اونا سالمند!..حكايت دانشگاه رفتن ما همين بود..يه سري ديوونه -بعصي هاشون هم خطرناك-تمام وقتشون صرف اثبات ديوونگي بقيه بود..حالا هم كه عصر كامپيوتر.هيچي فرق نكرده...بجاي دهن به دهن شدن مي افتند به جون وبلاگ همديگه!
نمونه همين قندون..گير داده كه نارنجك ببنده به اين دهقون مفلوك..بفرسته زير قطار...انگار دوتاشون دهقان فداكار با حسين فهميده رو قاطي كردند!
خدا رو شكر كسي ما رو با هيچ حيووني قاطي نميكنه!خوشگلي هم دردسره !
[edit]

[7/22/2002 7:27:18 AM | crocodle khAn]
ديشب جدم تيرانوزوروس رو خواب ديدم...خيلي خوشگل شده بود...تا ديدمش زدم زير گريه !گفتم:اگه بدوني تو اين چند ميليون سال به من چي گذشته!///چرا منو با خودتون منقرض نكردين؟؟چرا؟؟
گفت : پسرم...بغلم كرد با دستهاي كوچكش..راه برد..راه كه ميرفت زمين ميلرزيد! آتش محبتي كه از دهنش در مي اومد يه كم پوست سرم رو مي سوزوند...گفت : پسرم ..تو رو گذاشتيم درداي زمين رو ثبت كني!
تو رو براي لذت بردن نذاشتيم..تو رو گذاشتيم براي زندگي كردن !
صبح كه بيدار شدم تو بركه بو گندوم يه نيلوفر تازه در اومده بود..!!

[edit]

[7/20/2002 12:08:50 PM | crocodle khAn]
حق
دستشو تا ارنج كرده بود تو حلقم...سعي كردم براش توضيح بدم اوني كه حقش رو خورده حتما شبيه منه!..ولي انگار زبونم كه به دستش ميخورد قلقلكش ميداد و دستشو بيشتر تكون ميداد...وقتي به روده بزرگ رسيد ظاهرا بي خيال شد ..فهميد تو اين معده جز غذاي ارزون و مشروب گرون چيزي پيدا نميشه !
گفت :ببخشيد!مثل اينكه اشتباه گرفتم!
گفتم خواهش ميكنم آقا! anytime
گفت : ميدونين كه حق گرفتنيه...نبايد بذارم كسي بخوره!
كفتم:البته!درك ميكنم...به سلامت خوش اومدي....راستي رودخونه بالا هم يه كروكديل داره ! يه سري بزن!!....رفت.
خدا كنه حقشو پيدا كنه !!خيلي پشتكار داره.....!
[edit]

[7/20/2002 11:25:05 AM | crocodle khAn]
ابر پررنگ.....
يه تيكه ابر پررنگ شروع كرد به باريدن..جرجرجر..باريد..چند تا ابر كمرنگ دورش جمع شدن ..شروع كردن به مذاكره ...توجه نكرد.باريد...شروع كردن به تهديد...توجه نكرد.باريد...غرش كردند..توجه نكرد.باريد....حلقه رو تنگ كردند..بيشتر باريد....يه هو سه تايي لهش كردند...بارون قطع شد!!!!آسمون يه تيكه ابر كمرنگ شد....بدون بارون....و باد ركوئيم مرگشو ميخوند :::ووو..ووو...ووو...تا دم صبح..
كاشكي اين كمرنگ ها اقلا ميذاشتن پررنگ ها ببارند !
[edit]

[7/20/2002 10:36:13 AM | crocodle khAn]
باد
يه روز سوار باد ميشم..يه روز كه حواسش نيست زينم و ميبندم پشتش ميرم اونجا كه خونه ها قد يه قوطي كبريت كوچكند..و آدمها نقطه هاي كم سويي اند كه حتي بلد نيستند رو يه خط راه برند...يه روز گرم مثل امروز منم مثل باد صداي تحقير اميز در ميارم : ووو ..وووو..وووو..طوري كه توي دلشون خالي شه ..از اينكه تمام روزشون و صرف يه لقمه نون كردن....از اينكه تمام هفته شونو صرف گفتن يه دوستت دارم كردن ...از اينگه تمام ماهشونو صرف سلام ياددادن به يه بچه كردن........همين روزا...يه روز كه حواسش نيست......
[edit]

[7/20/2002 10:21:09 AM | crocodle khAn]
سي سالگي
از بچگي هميشه تصور من از سي سالگي . يه آدم تحصيل كرده بود با موهاي جوگندمي .يه ماشين ب ام و يه زن خوشكل يا يه نامزد خوشكل يا اقلا يه دوست دختر خوشكل!
حالا كه ضرب و تقسيم ميكنم ميبينم همچين به سي سالگي خودم نمونده!!!!ما ارثي نداريم كه موهامون سفيد شه !!ماشين نامبرده هم كه قربونش برم تا 20 سال اتي قولشو نميدم اما سومي رو تو روخدا بي خيال شين!يعني اگه موهام و رنگ كنم و يه روز تو كوچه يه گنج پيدا كنم كه ماشين و بخرم عجيب نيست...ولي اون سومي و بعيد ميدونم ....ميگم كه بدونين!
اين سي سالگي ما هم بايد حكايتي باشه !!
[edit]

[7/19/2002 12:16:37 PM | crocodle khAn]
براي خوشحال بودن خيلي بيحال بودم...براي ناراحت شدن خيلي بي انگيزه ....نا خوشحال شدم !!!
[edit]

[7/18/2002 8:30:31 AM | crocodle khAn]
اگه اونقدر با كلاسين كه ميخواين اين وبلاگ و به فاميل نشون بدين بگين دوست ما هم نويسنده است...كور خوندين
اگه اونقدر خلافين كه ميخواين 4تا فحش خوارومادر بشنوين دلتون خنك شه...كور خوندين
اگه ميخواين يه چي بخونين از وقتتون استفاده كنين..كور خوندين
اگه ميخواين دو دقيقه وقتتون رو درست حسابي تلف كنين ..كور خوندين
اگه ميخواين كور بخونين ..كور حوندين
اينجا از اين خبرا نيست...يه سري نامه است به هيچكس..برلي نخوندن...راستي كي گفته :نوشتن براي فراموش كردن است نه بخاطر آوردن

[edit]

[7/18/2002 8:13:03 AM | crocodle khAn]
اين بايد اسم من باشه..چرا؟ ما تو فارسي يه صنعت داريم بهش ميگن تضاد..مثلا به كچل ميگن زلف علي..يا به كوتوله ميگن رشيد!حالا به كروكديل چي ميگن؟اي گفتي؟خوب پرنده ديگه!تنها كاري كه اين مادرمرده نميتونه بكنه..اصلا قيافه رو ديدين؟..من به حيوونا به از شما نباشه خيلي ارادت دارم..شايد چون بيشتر دوستاي بچگي ما-كارتونا-حيوون بودن.همه قوم و خويش داشتن..اسم داشتن.كاراي ما رو ميكردن...اينه كه اسم اونارو زياد ميگم..بعنوان فحش يا تعريف...فرقش چيه؟دنيا دو روي يه سكه است..يك قروني...ميگفتم..ايشون از دهن تا دم معده تشريف دارن!..يعني فقط برا خوردن..والسلام..آدم به اين بهينه اي ديدين؟؟وقتي شكارو ميگيره هم چشم هاي شهلاشو ميبنده كه مگه زنجموره هاي اون بدبخت دلشو به رحم بياره و منصرفش كنه...بعد ميره سر كارو زندگيش...اينه كه اسم ما از ديوونه به كروكديل پرنده تغيير كرد.
خدا رو شكر ما هم سجل دار شديم!
[edit]

[7/17/2002 8:02:15 AM | crocodle khAn]
تست ميكنم پس هستم