Friday, July 25, 2003

نوشتن بعد يه مدت طولاني ننوشتن خيلي سخته!
مثل مردن بعد يه مدت طولاني زندگي
يا بيداري بعد از يه خواب طولاني
مثل خوردن بعد از گرسنگي
خيلي چيزها بعد از خيلي چيزها سخته
البته خيلي چيزها هم قبل از خيلي چيزها
.......

Saturday, July 05, 2003

راستي.......
اين
دردي در من است كه مي خزد هرشب به تنم..مي آيد بدست مرموز ماه و ميرو بدست داغ خورشيد
دردي در من است كه ميزايد دردهاي دگر و آن دردها خود زايندگانند
دردي در من است كه چون ميهمان ناخوانده راه خانه ام گم نمي كند
دردي در من است كه گاه با نفسي افزون ميشود و گاه با نفسي مفتون
دردي در من است كه تلخي و شيريني هيچيك درمانش نيست و دردي است رها از طعم
دردي در من است كه با من ماندني است و از من نمي گريزد و عزيزم ميدارد
دردي در من است
دردي در من است

Thursday, July 03, 2003

فكر ميكردم وبلاگ بازتاب ذهنم باشه ولي بازتاب تنم شد
يك هفته است من مريضم ..اونم همينطور
دكترهاي اينجا قد شتر مرغ شعور ندارن..دكترهاي وبلاگ قد جوجه كلاغ
من بالاتنه ام تعطيل شده وبلگ پايين تنه(صفحه اش)
اگه همه وبلاگ منفجر شه لابد منم منفجر ميشم
....
اگه