Friday, June 18, 2004

و پتروداكتيل خموش با هيچكس نگفت
كه چگونه بايد پريد بي پر!

Sunday, June 13, 2004

هايكوهاي ننه تمساح

عاشق پشمالو
پشم هايت كاموا كن
كه يخ كرده معشوق!
..........
و قسم خوردم كه
پر دهم يكي از فرزندانم را
......
دربها شكسته اند
پنجره ساخته اند
از همان در ها!!
.....

قيژنوس كوچولو!
خوابهايت در گوش نيلوفر بخوان!
زود زود
كه صبح دارد ميرسد
.......
كلفت بازو
خر ابرو
پشمينه مو ..دراز دستو
كي مي آيي؟
هرچي قوطي رنگ داشتم چيدم دور بالشم.اما خوابهايم هنوز رنگي نيست!
P.S. ابي !! كجايي كه داااشتو خوردن!

Tuesday, June 08, 2004

پسران خوشبخت همگي پدراني خوشبخت داشته اند. مادران خوشبخت هنگام زادن آنرا بر ناف فرزندان خويش بسته اند و لا غير.
باقي افسانه ايست كه مي سرايند.

Saturday, June 05, 2004

سوال: اوني كه مي خواستي ي ي ي...تو غبارا گم م م شد..اون چيست؟
جوابها :الف) من ب)سوسك ج) ممه يا همون كه لولو برد د) هر چي قسمت باشه!

Wednesday, June 02, 2004

* به دريا بنگرم ...صحراته بينم"
**شما چشات كمي آستيگماته! سردرد هم داري؟
*به صحرا بنگرم درياته بينم...
** اون كه سرابه!(خره!) يه پماد ميدم كه دور چشات بمالي. البته فقط برا مصرف خارجي يه ها!
*دكتر من خارج نمي رم!!!!؟