Tuesday, October 25, 2005

فراموشتم کردم که هستی.........تو که ژنده پوشی و مستی..
کژمژ میرفتی راه صاف را..گم کرده بودی کوه قاف را!
دود میکردی دود سفید..شعر میخواندی شعر امید!!!
گرفته بودی ما رو!.!!!!!!!!!
کاسه گذاشته بودی برای پول...جیرینگ جیرینگ میکردند سکه های نامعقول..
کت پاره میپوشیدی انگار......خواب خوش میدی انگار........
بخت و اقبال پس چی شد؟........ما خواب بودیم دنیا مال کی شد؟؟؟؟؟
دنباله حرفهای قدیم ...به لبت سکوتی دوخته بودی با لحیم
"سروصدا اما چاره نیست...عاشقی پینه این کفش پاره نیست"
آواز میخواندی نامفهوم....عسل میفروختی شاید هم موم!!!
سکه ای برات انداختم..اخم کردی خودم را باختم!
سکه آیا کم بود؟؟ اخم ات آیا عکس غم بود؟؟
شاید اما فهمیدی؟؟ گول زن ناشی بودم رنجیدی؟؟؟
من و تو عکس یک قابیم..قاب ها خالی اند ما خوابیم!
مانده ایم چار چنگول آویزان...لنگ ماندن خوش کرده مهمان
جای ما ها اینجا نیست..دور هم همینست حاشا روا نیست...
سکه هایت را قسمت کردی.....دعا کردی ..لعنت کردی
سرت را چرخاندی به سویی دیگر...من هم خرامیدم به کویی دیگر.

Tuesday, October 11, 2005

بدترین باری که مردم وقتی بود که تو سربالایی ترمز بریدم ونفهمیدم کدوم کامیون زیرم کرد

Saturday, October 08, 2005

دوست عزیز آفریقایی
که نمی تونم اسمت رو تلفظ کنم
از این که همسرت سقط شده و تو مجبوری همه پولهاش رو که چند میلیون دلار هم هست به یک نفر بدی و اون قرعه هم از طریق ای-میل به من افتاده خیلی ممنون!
از اونجایی که در سبقه تاریخی زندگی من از این اتفاقات نیافتاده و حالا هم حس سنت شکنی نیست!
بیا و بجای فرستادن پول برای من همه اش رو بده به همسایه هات که دارن از گشنگی و ایدز میمیرند
قربونت!
بچه رو ببوس

Friday, October 07, 2005

دنباله برنامه تا چند لحظه دیگر