Tuesday, September 26, 2006

سالهای خاکستری دهه شصت-فصل ششم
7- موسیقی؟؟؟؟ سیخی چند$$$$ ؟
" سعدیا با کر سخن در علم موسیقی خطاست گوش جان باید که معلومش کند اسرار دل"
اسلام برای هر چیزی دستورات لازم را دارد ( ای بخشکی شانس! این یکی درسته ؟!!) موسیقی در اسلام حرام است. البته برخی از فقها اجازه میدهند که موسیقی تا حد غنا حلال باشد.
"غنا" حدی است که اگر برای کودک 2-3 ساله گذاشته شود بچه به رقص آید. بله ! به همین سادگی سرنوشت یکی از هنرهای هفت گانه به کون نوزادان گره خورد. یعنی اگر یه آهنگی سرودی زهرماری را خواندند و کون کودک تکان خورد حرام است!!!!
این بود که موسیقی از رادیو و تلویزیون ایران رخت بربست! فقط ما ماندیم و سرودهای ان-قلابی! اگر تاریخ مذهب پر است از داستان صوت داود که حیوانات را رام میکرد ، در جمهوری اسلامی ما موسیقی با صدای حیوانات آدمها را هم رم میداد! مدتی بود که جنگ – که نابغه ای کشف کرده بود نعمت است – سایه بر سر ما افکنده بود و خود بخود همه موسیقی باقیمانده رفت تو بغل سرود های جنگی!
و به همین سادگی موسیقی شد کالای قاچاق! در کنار شطرنج و عرق و ورق ( که تعداد 52 کارت پلاستیکی بود که در اثر تماس دست ،بویژه با عکس یک بانوی نامحرم ، اسلام را به خطر می انداخت)
ما مردم ایران هم که آدمهای تعارفی هستیم. هیچوقت رویمان نمی شود به قانونگذاران بگوییم که قوانین شان به درد ننه جانشان میخورد. بجای آن راه در رفتن از قانون را اختراع میکنیم! پس ما هم دست جمعی شروع کردیم به قاچاق موسیقی!!!
و اما موسیقی در آن ایام دو گونه بود: خارجی – ایرانی
1- موسیقی خارجی
اصولا شامل موسیقی های عربی ،هندی،ترکی،لاتین،آفریقایی،آفریقایی لاتینی،اروپایی،امریکایی در سبک های جاز ،بلوز(و شلوار)،راک اندرول،هوی متال ،بیریک دانس، فلاش دانس! ، کاباره دانسینگ و الخ بود.
این موسیقی ها بعلت فقدان تکنولوژی ونبود امکانات گاهی مکرر-از دست بر دست و از سینه به سینه- همه بر روی کاست-نوار- ضبط میشد و گاهی همه این سبکها پشت سر هم و در هم و بر هم بود.
نوارها گاهی بازماندگان رژیم ستم شاهی بود. آنها که پدرم داشت معمولااز رادیو تلویزیون ضبط شده بود. بیشتر آهنگها نصفه بود و وسط آن صدای اعضای خانواده و همسایه ها و آشپزخانه و غیره به گوش میرسید.
.گاهی کیفیت- که هنوز آن موقع اختراع نشده بود- چنان هولناک بود که ماحصل برای ترساندن ارواح خبیثه بهتر بود تا گوش دادن!
ما ماندیم و یک حسرت جدید به حسرتهای ما اضافه شد. حسرت انتخاب موسیقی مورد علاقه! مدتها طول کشید تا به بروبکس قاچاقچی یواش یواش موسیقی منحط غربی هم راهش را مثل خیلی چیزهای دیگر شبانه به خانه ها پیدا کرد. و اما موسیقی وطنی .....!!!؟

Saturday, September 09, 2006

سالهای خاکستری دهه شصت-فصل پنجم
6- حجاب مسولیت است یا مسمومیت؟
در یکی از روزهای پرشور انقلاب تعدادی از دانشمندان اسلامی به این نتیجه رسیدند که موهای زن نامحرم اشعه تولید میکند !!!؟ بعضی از حضرات هم که تازه از غار بیرون تشریف آورده بودند و غیر از چهار زن عقدی و چهل زن صیغه شان زنی ندیده بودند هم خرکیف شده و گفتند: خواهران! بیایید که یک سری سفارش از فاطمه رسیده" . از آنجا که در ایران روند هر چیز دموکراتیک است دولت از مردم پرسید :روسری یا توسری ؟؟ زنها هم که دیدند حق انتخاب دیدند توسری را انتخاب کردند...تظاهرات و تجمع و .......
اما برادران جدی جدی شروع کردند به توسری !! برخی هم که طبع هنرمندانه ای داشتند قوطی های پرمهر رنگشان را برداشتد......موتورهای خوش الحان شان را سوار شدند و همه خواهران را به چشم بوم نقاشی دیدند و شروع کردند به رنگ آمیزی خانمهای بی حجاب! آبستره و کوبیسم ......
من که خیلی از دست زنها دلگیر شدم!؟ همه داشتیم با هم زندگی میکردیم ولی نمی دانم چرا یکهو شروع کردند به اشعه تولید کردن ؟؟؟آخر این هم شد کار.؟؟؟!!! خلاصه از غریبه و همسایه بگیر تا دختر خاله و دختر دایی و دختر های همبازی همه کارو زندگی را ول کردند تا اشعه تولید کنند!
خدا را شکر که ما رهبرانی داشتیم که اگرچه دنیای ما را به گه میکشیدند ولی نگران آخرت ما بودند! این شد که ما دیگر گناه نکردیم و ویزای بهشت ما صادر شد.
معلوم شد که اصولا بزرگترین کاری که زن میتواند بکند بچه زاییدن و کمپوت درست کردن برای جبهه هاست! بگذریم که اصولا همه چیز بر اساس جنگ بازتعریف شد.جنگ هم فصل دیگری از این داستان است که درباره اش بیشتر خواهم گفت. . زنها سیاه پوش شدند و همرنگ روزهای آتی! مدرسه ها دانشگاهها جدا شدند ....اتوبوس ها مینی بوس ها هم همینطور.....و این آغاز راه غار نشینانی بود که ازبد حادثه بیرون خزیده بودند و ارباب منشانه دیوارهای بد رنگی برای همه ما میساختند........
.......................................................