نوشتن بعد يه مدت طولاني ننوشتن خيلي سخته!
مثل مردن بعد يه مدت طولاني زندگي
يا بيداري بعد از يه خواب طولاني
مثل خوردن بعد از گرسنگي
خيلي چيزها بعد از خيلي چيزها سخته
البته خيلي چيزها هم قبل از خيلي چيزها
.......
Friday, July 25, 2003
Saturday, July 05, 2003
دردي در من است كه مي خزد هرشب به تنم..مي آيد بدست مرموز ماه و ميرو بدست داغ خورشيد
دردي در من است كه ميزايد دردهاي دگر و آن دردها خود زايندگانند
دردي در من است كه چون ميهمان ناخوانده راه خانه ام گم نمي كند
دردي در من است كه گاه با نفسي افزون ميشود و گاه با نفسي مفتون
دردي در من است كه تلخي و شيريني هيچيك درمانش نيست و دردي است رها از طعم
دردي در من است كه با من ماندني است و از من نمي گريزد و عزيزم ميدارد
دردي در من است
دردي در من است
دردي در من است كه ميزايد دردهاي دگر و آن دردها خود زايندگانند
دردي در من است كه چون ميهمان ناخوانده راه خانه ام گم نمي كند
دردي در من است كه گاه با نفسي افزون ميشود و گاه با نفسي مفتون
دردي در من است كه تلخي و شيريني هيچيك درمانش نيست و دردي است رها از طعم
دردي در من است كه با من ماندني است و از من نمي گريزد و عزيزم ميدارد
دردي در من است
دردي در من است
Subscribe to:
Posts (Atom)