Saturday, May 22, 2004

يك روز عالي ساختم.
سپيده دمان را از كلمات آهنگي قديمي پيدا كردم.ظهر را از روزنامه اي رنگي بريدم تا كلافگي آفتابش را گم نكرده باشم.معشوق را از مجله مد انتخاب كردم.قدري پول از جيب ديگران شمردم. غروب را از عكسي آويخته بر ديوار كافه روبروي خانه دزديدم.روزي بدين خجستگي بي شب و شراب ميشد؟؟
شراب مخموري را از انتهاي جام پيرمردي مست قاپيدم و با سياهي پشت پلكم تاريكي شب را آفريدم.
و همه قطعه ها را باهم٫ كنار هم٫ دنبال هم چيدم.
يك روز عالي ساختم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

No comments:

Post a Comment