Tuesday, June 10, 2003

خود درگيري...
امروز بعد مدتها دلم برا خودم تنگ شد...گفتم يه زنگ بزنم ببينم حالم چطوره!
وقتي تلفن زنگ خورد...گفتم كيه؟؟ولش كن حتما باز يكي ميخواد يه سري دلخوشي سرو كنه با روغن زيتون! يه سري همدردي ببافه با كاموا پشمي!
گوشي رو ور نداشتم...چه ميدونستم خودم زنگ زدم؟!!!!!
وقتي گوشي رو بر نداشتم ديدم رفت رو پيغام گير...بعدديدم يه پسر نسناس با انگليسي ورژن تهروني ميگه پيغام بذار!!!!!!!
منم قاط زدم و هر چي دهنم بود تو پيغام گفتم...بد شاكي بودم......پسره الدنگ!......
خودم رو بگو!!! اگه شانس بيارم امشب پيغامام رو چك نكنم خيلي خوبه!!!
همين كارا رو ميكنم كه حوصله خودم رو ندارم ديگه!

No comments:

Post a Comment