Sunday, September 05, 2004

یه آباژور تنها..... مونده روی دست ما
اصلا انگار که کره!!! گوش نمیده به حرفها!!؟
میگم آباژور!! بابا!! دنیا همینه والله!
یه روز همه با هاتن...یه روز میمونی تنها!
میگه این حرف ها باده! اصلا نداره فایده!
میگم غریبه نیستی ! بهتر که نیست وضع ما!
ما هم همین گوشه ها... منتظریم که خدا.... دست بزنه به کلید... روشن بشه وضع ما
میگه بابا خر نشو!! ول کن کلید و دعا
میگم که روت زیاده1 کم کن فیس و افاده!!!!.
..........................................
ولی خداییش هم بگی حق داری انگار راست میگی!؟؟
یه روز همه کنار بودن! روشن بودی درکار بودن!
روشن ات میکردن عاشقا! شعر مینوشتن پات دل ها!
اما حالا چی انگاری...کوه غباری..گل مالی!
چه انتظاری هم داری؟؟دنیا اینه یه بقالی!
این آباژور تنها..... گه زده به وضع ما!!!!!!
میگه نشستیم اینجا...دل بستیم به یه فردا!!!!
میگه که امروز فرداست....فردا رو دیدی؟؟ اینجاست!
میگم باباجون من..دست بردار از سرما!
ما که رفتیم از اینجا...جون آباژور جون شوما!
این آباژور تنها....انگار که رفت از اینجا!
کنج اتاق تنها...ما موندیم.....آباژورها.....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

No comments:

Post a Comment