Tuesday, February 25, 2003

شيخ را حالت خواب در حين كار بسي پديد آمدي..پس بر آشفت و نزد حكيم شد.
وي چنين نمود:" اگر ليالي متواي به كفايت نمي خسبي كه علت قلت خواب است...
ور بر خواب به قاعده بر مي تابي و باز به گاه روز مچروت(چرتي) ميگردي پس تو را مرض مشنگيپديد آمده
كه آن حال بسيار مذلول است و جز كفار و لعينان بدان دچار نگردند..و همي جواني بر آن بر باد دهي و بر امور خويش سوار نگردي و كار امروز بر فردا فكني و وقت خواب بيداري كني و گاه بيداري بر خواب مايل گردي..
شيخ را فيوز بر جهيد و گفت:" نم نه ؟؟؟؟!!
حكيم گفت : ايلده Procrastination..ايستيري........خدايت شفا دهاد........كه زمن بر نيايد درمان چون تو عليلي.....

Wednesday, February 19, 2003

اگه خواستيد منو به زندگي برگردونيد لطفا اينجوري:
Evanescence
"bring me to Life"
هيولاي سفيد همه جا رو محاصره كرده بود....خونه ...خيابون...ماشين رو بلعيده بود و فقط گوشهاش مونده بود....
يك حبس اجباري..تلويزيون پر بود از جفنگ...و من به تلافي اين حبس اجباري همه برنامه هاش رو ديدم.
فن همسايه شوق خوانندگي به سرش ميزد..اون هم نصفه شب!
خونه از هر گوشه يه قنديل دست گرفته بود كه اگه هيولا حمله كرد غافلگير نشه!
پليس ها و جاني ها هردو اسير هيولا شده بودند..بي خيال تعقيب و گريز!
همه چيز متوقف بودو سفيد...و من سياه پوشيده بودم..
سفيدي كه يه روز مظهر صلح و آزادي بود حالا رنگ زندان بود....
انگار كه رنگ ها همه دروغ اند..
دريغ از يه ذره بيرنگي!!!!!!
ميدونم كه به همراه دايناسورهاي ديگه داريم يخ ميزنيم....پس لبخند ميزنم!
بذاريد باستان شناس ها يه روز فسيل يك كروكديل خندون رو پيدا كنند....

Thursday, February 13, 2003

ديروز كه زنگ زدي دقيقا هزار سال شده بود كه زنگ نزده بودي...
شمردم ديدم تو اين هزار سال بعضي روزاش هزار سال طول كشيده!
هزار دفعه بهت گفتم من كه هزار سال زنده نيستم! اينقدر منو اذيت نكن.
ميدونم هزار سال ديگه هم برنامه همينه!
اگه منه كروكديل پوست كلفتم كه هزار سال ديگه ميشينم تو بركه كه پيدات بشه!!!!!
باز خدارو صد هزار بار شكر كه زنگ زدي.....
حالا هزار سال ديگه يادت نره زنگ بزني!!!
والله...!!!!!!

Wednesday, February 12, 2003

برف عزيز....
دوباره اومدي..چند وقتي يه كه هي قربون صدقه ات ميرم..برات شعراي آب زيپويي ام رو ميگم....اما حالا كه مياي داري گندش رو در مياري
چطوره كه هي زود به زود مياي؟؟ چطور اون وقت كه صبح زود مامانم كلاه پشمي ام رو ميكشيد سرم و من از غم مدرسه اشك تو چشام جمع ميشد كم مي اومدي؟؟
صداي كاشكي هاي منو نمي شنيدي؟؟ كر بودي؟ مي مردي بيشتر بياي ؟؟
حالا مهربون شدي؟ عين آدمهايي كه وقتي بهشون احتياج داري ناپديد ميشن...وقتي نداري مثل كوكوي ساعت ديواري سر هريه ساعت ميگن سلام!
ازت شاكي ام...هنوز هم به چشم قشنگي...ولي بيا و وقتي يه بچه آرزو ميكنه كه بجاي مدرسه ادم برفي درست كنه بيا!
بيا و يه خورده ادم باش!
حالا قهر نكن.....بازم به ما سر بزن....

Friday, February 07, 2003

برف مي باريد..
من و ماشينم ميدويديم و زل زده بوديم به برف!
بهش حسوديم شد كه چشاش تو شب برق ميزنه و بيشتر مي بينه!
هرچي گفتم Neil Youngسازدهني اش رو بذاره بياد تماشا نيومد....اخه سه تايي بيشتر خوش ميگذره
ماشين هوس بچگي كرده بود..سر هر پيچ يه سر ميخورد بعد هم زل ميزد ببينه من ترسيدم يا نه! با شيطنت لبخند ميزد!
غافل از اينكه من مست رقص برف شده بودم!
برف طوري از ديوار شب پايين مي اومد كه نگهبان رو بيدار نكنه...
برف ميباريد..
من و ماشين.....

Tuesday, February 04, 2003

اگر بلديد عينك anti-semitism خودتون رو بذاريد كنار و بريد يه فيلم عالي ببنيد....
اگر به هر علتي هنوز كشف نكرديد كه رومن پولانسكي يكي از خدايان سينما ست...
بايد بريد پيانيست رو ببينيد!
اين فيلم يه شاهكار ميشد اگه يه اشتباه تاريخي رو نميكرد!
بعد از فهرست شيندلر ساخته نميشد!
باورتون ميشه لئوناردو دي كاپريو بتونه تو يه فيلم عالي بازي كنه!
باورتون ميشه U2 يكي از بهترين كارهاش رو بچسبونه ته يه فيلم!
باورتون ميشه خون و تبر و ساتور بشن رنگهاي زيباي پرده!
باورتون ميشه تو گندابه هاليوود هنوز يه غولي زندگي كنه كه فيلم عالي بسازه!
اگر نشد Gangs of Newyorkرو ببينيد!
اگر بازم نشد ..خوب نشده ديگه!
ولي تو رو خدا بازي دانيل دي لوئيس رو بي خيال نشين!

Sunday, February 02, 2003

هر سال يكبار دلم براي ايران تنگ ميشه...
نه شب عيد... نه!
چي يلدا رو ميگي ؟؟ هي اره اونم ..ولي نه..
جشنواره رو ميگم...
بيخوابي ..آوارگي(بقول والده)..لنگه پا واستادن...
اراجيف بافتن با يه سري ديوونه..
رفتن تو كوك ادمايي كه هيچ ربطي به سينما ندارن..
ديدن 60 فيلم متوالي تو يه روز..بحد مرگ.....
4 ساعت انتظار براي ديدن يه فيلم 1ساعته اونم مال قرقوزستان!
ايشالله جشنواره كوفتتون بشه!
نه اينكه ما بخيل باشيم!