"از ديدنت خوشبخت شدم"
چي؟ چي شد؟ مگه نگفتي خوشبخت شدم...؟؟پس چرا داري اونوري ميري؟ من كه اينجا وايسادم!
يعني تو پشتت رو به خوشبختي ميكني و ميري؟ تند تند هم ميري؟
مگه اين همه كتاب نخوندي؟ اين همه شعر نخوندي؟ اين همه فيلم نديدي كه بفهمي خوشبختي چيه؟
حالا كه شتر اقبال دم پاي من كپه مرگشو گذاشته ازش فرار ميكني؟؟؟
مگه آدم از خوشبختي فرار ميكنه؟؟ مگه ادم هماي سعادتش رو جوجه كباب ميكنه؟
حالا من همينجا وايسادم چند سال ديگه كه جمجمه ات به سنگ خورد و هوس خوشبخت شدن به سرت زد بياي منو ببيني!
خوشبختي بهت نيومده!
No comments:
Post a Comment