شبي بس تاريك...
كه ماه در آسمان گم شده بود...
دو سبابه از انگشتانم را در گوش فرو بردم....تا از موسيقي خلاء بشنوم ..
كه در آن صدايي تهي نغمه اي خالي از معنا مي خواند و آن زمزمه مسير ماه است...
چون چشم گشودم كه بگويم اين راز.
ماه بديدم كه ستاره اي دوردست با كرشمه به خانه خويش مي بردش !!!!!!!
No comments:
Post a Comment